بیانات حجت الاسلام سید مهدی سجادی در هیئت فاطمیون حوزه هنری مورخ 1401.09.04

بسم الله الرحمن الرحیم

لزوم توجه به برنامه خداوند

سوره مبارکه صف با برنامه خداوند متعال در این روزگار گره خورده است و می‌توان ارتباط آیات با ماجرای انقلاب اسلامی ایران را از تدبر در آن‌ها دریافت.

قرآن کریم قوانین و رخدادهایی را که بر پیامبران و سایر خوبان واقع شده است، بیان می‌کند، به این معنا که این قوانین بر ما نیز واقع خواهد شد. لذا لازم است به این موضوع توجه و دقت داشت. چراکه یک مفهوم واحد در ظرف‌ها و زمان‌های مختلف تکرار می‌شود. مثلاً آیاتی که در کربلا متجلی شد، می‌تواند در انقلاب اسلامی ما نیز ظهور پیدا کند. خداوند در ماجرای کربلا برنامه‌ای را برای دین پیش می‌برد که می‌توان آن را از سخنان معصومین دریافت. حضرت زینب(علیها‌السّلام) پیام‌رسان برنامۀ خدا در ماجرای کربلا بودند. ایشان به این واسطه که به لایۀ برنامه‌ای کربلا توجه داشتند، در دل مصیبت‌ها و تاریکی‌ها، زیبایی می‌بینند و می‌فرمایند: «ما رایت الا جمیلا». حضرت زینب(علیها‌السّلام) به امام سجاد(علیه‌السلام) بشارتی درباره حضرت سیدالشهدا(علیه‌السلام) بیان می‌فرمایند: «… در اين سرزمين براى قبر پدرت سيدالشهداء نشانه‌اى نصب کرده که اثرش هيچ‌گاه کهنه و مندرس نشده و گذشت شب و روز آن را محو نمى‌کند، و بسيارى از رهبران کفر و الحاد و ابناء ضلالت و گمراهى سعى در نابودکردن آن مى‌نمايند ولى به جاى اينکه رسم و نشانه آن از بين رود ظاهرتر و آشکارتر مى‌گردد…».[1]

حضرت زینب(علیها‌السّلام) این‌گونه برنامه خداوند متعال را درباره واقعه کربلا شرح می‌دهد. در ادامه این روایت ماجراهایی را که پس از پیامبر اتفاق خواهد افتاد، از خانه‌نشینی حضرت علی(علیه‌السلام)تا ماجرای کربلا بیان فرمودند و آن را برنامه خداوند متعال می‌خوانند. به واسطه واقعه عظیم کربلا، جریان تاریخ رو به جلو می‌رود. در واقعه کربلا، بدون دیدن برنامه خداوند، فقط شکست و غم دیده می‌شود. اما توجه به برنامه خداوند سبب دیدن زیبایی می‌شود چراکه برنامه مطابق خواست خداوند متعال اجرا می‌شود؛ شیشه معطر وجود امام باید بشکند تا عطر وجودش سراسر آفاق را پر کند.

در روایت دیگری حضرت زینب(علیها‌السّلام) در مقابل یزید می‌فرمایند: « هر چه نيرنگ دارى به کار بند و نهايت تلاشت را بکن و هر کوششى که دارى به کار گير؛ امّا به خدا سوگند [با همه اين تلاش‌ها] ياد ما را [از خاطره‌ها] محو نخواهى کرد و [چراغ] وحى ما را خاموش نتوانى نمود و به موقعيت و جايگاه ما آسيب نخواهى رساند. هرگز لکه ننگ اين کار، از تو پاک نخواهد شد. رأى و نظرت سست و زمان دولت تو اندک است و جمعيت تو به پراکندگى خواهد انجاميد در آن روز که منادى ندا دهد: لعنت خدا بر ظالمان باد».

هر فرد دیگری شاید تصور می‌کرد که خداوند متعال اراده کرده است که امام حسین(علیه‌السّلام)  شهید شوند، اسلام به محاق برود و دیگران جایگزین آن‌ها گردند. ولی حضرت زینب(علیها‌السّلام)  به سبب آشنایی با برنامه خداوند، پر صلابت و فاتحانه پاسخ یزید را می‌دهند. هم خود ایشان صبورانه ایستاده‌اند و هم دیگران را به صبر دعوت می‌کنند.

حضرت زینب(علیها‌السّلام) از لحظه خروج از کربلا، هر کجا که توانستند، پیام برنامه خداوند را انتقال دادند. در حال حاضر نیز وظیفه مؤمنین تأسی به ایشان برای توجه به برنامه‌های الهی در وقایع است. امروز حوادثی در جهان از جنبه اخلاقی، اعتقادات و ارزش‌های جامعه جهانی وجود دارد که نشان می‌دهد جهان رو به سقوط و محاق می‌رود. اما وقت نشستن و غصه‌خوردن نیست. مسئولین فرهنگ کشور، علما و آبرومندان یا سکوت کرده‌اند یا دست تسلیم بالا برده‌اند، یا از سر ضعف و انفعال موضع می‌گیرند. در حالی که در حقیقت ماجرا، انقلاب اسلامی به سبب تهاجم به دشمن، در معرض پاتک قرار گرفته است. امروز ایران به عنوان یک قدرت بزرگ جهانی شناخته می‌شود و تمام افعال دشمن پاسخی به تهاجم‌های چندین و چند ساله ماست؛ صهیونیست‌ها در محاصره کامل هستند و طبیعی است که دشمن آرام ننشیند.

تدبر در آیات قرآن و توجه به نظم قرارگیری آیات در کنار هم، به ما در بهره‌بردن از آیات و شناخت برنامه الهی کمک می‌کند. سوره مبارکه صف انطباق کاملی با ماجرای انقلاب اسلامی دارد که سیاق آیات در ادامه بررسی می‌شود.

بررسی آیات سوره صف در نسبت با انقلاب اسلامی

«سَبَّحَ لِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ وَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَکيمُ» ﴿آیه 1﴾ در آیه نخست ماجرای اصلی انقلاب اسلامی خلاصه می‌شود.

در آیات دوم و سوم این سوره درجات مؤمنین بیان می‌شود. به اهل ایمانی اشاره می‌شود که اظهار به ایمان کردند اما پای کار نبودند و رفتند. خداوند متعال می‌فرماید آن‌ها سبب ناراحتی من می‌شوند: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لِمَ تَقُولُونَ مَا لَا تَفْعَلُونَ»*«و کبُرَ مَقْتًا عِنْدَ اللَّهِ أَنْ تَقُولُوا مَا لَا تَفْعَلُونَ»

اما خداوند متعال کدام مؤمنین را دوست دارد؟ فضای سوره صف، فضای جهاد و تقابل با دشمن است. مؤمنینی با خداوند عهد بستند که پای کار خداوند بایستند و کوتاه نمی‌آیند و می‌خواهند در این مسیر جهاد کنند. خداوند این مؤمنین را دوست دارد: «إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الَّذِينَ يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِهِ صَفًّا کأَنَّهُمْ بُنْيَانٌ مَرْصُوصٌ» ﴿آیه 4﴾

در ادامه آیات سوره صف ماجرای یهودیانی که به پیامبر خود آزار رساندند و از خدا رو برگرداندند، بیان می‌شود: «وَإِذْ قَالَ مُوسَى لِقَوْمِهِ يَا قَوْمِ لِمَ تُؤْذُونَنِي وَقَدْ تَعْلَمُونَ أَنِّي رَسُولُ اللَّهِ إِلَيْکمْ فَلَمَّا زَاغُوا أَزَاغَ اللَّهُ قُلُوبَهُمْ وَاللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْفَاسِقِينَ» ﴿آیه ۵﴾

قوم نصارا نیز پس از آمدن پیامبرشان، معجزات را دیدند اما انکار کردند و آن‌ها را سحر خواندند: «وَإِذْ قَالَ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ يَا بَنِي إِسْرَائِيلَ إِنِّي رَسُولُ اللَّهِ إِلَيْکمْ مُصَدِّقًا لِمَا بَيْنَ يَدَيَّ مِنَ التَّوْرَاةِ وَمُبَشِّرًا بِرَسُولٍ يَأْتِي مِنْ بَعْدِي اسْمُهُ أَحْمَدُ فَلَمَّا جَاءَهُمْ بِالْبَيِّنَاتِ قَالُوا هَذَا سِحْرٌ مُبِينٌ»*«وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَى عَلَى اللَّهِ الْکذِبَ وَهُوَ يُدْعَى إِلَى الْإِسْلَامِ وَاللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ»

خداوند در سوره مائده دو عهد از مؤمنین گرفته است؛ عهد شریعت و عهد منهاج. در انجام عهد شریعت، مناسک دینی از جمله نماز و روزه، حج و جهاد را به جای می‌آوریم و در انجام عهد منهاج، مناسک دینی را در تبعیت از حجت خداوند یعنی امام زمان(عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) به جای می‌آوریم.

نقشه یهودیان برای مبارزه با دین خدا و مقابله با آن

یهود و نصارا کارشان به جایی رسید که از غیر خدا، یعنی از شیاطین جن، وکیل گرفتند و به دنبال قطع ریشه دین بودند. خداوند در سوره اسرا آنان را « ذُرِّيَّةَ مَنْ حَمَلْنَا مَعَ نُوحٍ» خطاب می‌کند؛ ذریه کسانی که با نوح در کشتی بودند. اما آن‌ها شیاطین جن را وکیل گرفتند تا با کمک سحر و طلسم، نور خدا را خاموش کنند. حفاری‌های بیت‌المقدس و نگارش پروتکل‌های صهیون و حمایت از جریان‌های فراماسونری و ایلومیناتی، همراه‌شدن با شیاطین جنی، همگی برای این بود که قدرت لازم را برای مبارزه با مؤمنین نداشتند: «يُرِيدُونَ لِيُطْفِئُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَاللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَلَوْ کرِهَ الْکافِرُونَ» ﴿آیه ۸﴾

وقتی دشمن قصد مقابله دارد، خدا نیز مقابله می‌کند. یدالله فوق ایدیهم. دست قدرتمند خداوند از آستین امام زمان و از آستین مؤمنان بیرون می‌آید و حتی اگر کافران این را نپسندند، خدا نور خود را کامل می‌کند: «وَاللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَلَوْ کرِهَ الْکافِرُونَ».

خداوند با دو روش نور خود را کامل می‌کند: «هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَدِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ کلِّهِ وَلَوْ کرِهَ الْمُشْرِکونَ» ﴿آیه ۹﴾ ابزار اول دین حق است؛ یعنی قرآن، تعالیم اسلام، شریعت، روایات و سنن. ابزار دوم الهدی است؛ الهدی قوای مدیریت و هدایت و به مثابه منهاج است. ‌مؤمن به هدایت در لحظه نیاز دارد و ولی ‌خدا او را هدایت می‌کند. تجلی الهدی پس از پیامبر، تا دوران غیبت، در قالب دوازده امام متجسد شد. هریک از ائمه هدایت‌های در لحظه خود را با زبان و قلم و رفتار و همچنین از طریق نواب خود به مؤمنین می‌رساندند. به وسیله این دو ابزار باید به سمت ظهور گام برداشت. ظهور یعنی همه کسانی که اراده خاموش‌کردن دین حق را داشتند، یا به دین حق می‌پیوندند یا نابود می‌شوند.

در ادامه آیات سوره صف، خداوند مؤمنینی را که پای کار دین او هستند و قصد رفتن به سمت قله ظهور را دارند، مخاطب قرار می‌دهد و مسیر به سمت ظهور را توصیف می‌کند. دشمن اراده خاموش‌کردن نور خداوند را کرده است؛ لذا آرام نمی‌نشیند و جنگ به راه می‌اندازد. این جنگ سخت، عنوان عذاب علیم دارد و در این فتنه‌های آخرالزمان تر و خشک با هم می‌سوزند: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا هَلْ أَدُلُّکمْ عَلَى تِجَارَةٍ تُنْجِيکمْ مِنْ عَذَابٍ أَلِيمٍ»﴿آیه ۱۰﴾

در جامعه ما عده اندکی معاند و دشمن هستند و عده زیادی در جبهه خودی حضور دارند. تعداد بی‌شماری نیز نه دشمن هستند و نه قصد دارند در جبهه اسلام مبارزه کنند. اما وقتی دشمن عزم ستیز می‌کند، فقط با مؤمنین مبارزه نمی‌کند؛ بلکه آحاد جامعه بشری و جهانی را دشمن می‌پندارد و هرکه با او نباشد، علیه خود می‌داند. خداوند نسخه و راه نجات از این عذاب علیم را به مؤمنین نشان می‌دهد: «تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَتُجَاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ بِأَمْوَالِکمْ وَأَنْفُسِکمْ ذَلِکمْ خَيْرٌ لَکمْ إِنْ کنْتُمْ تَعْلَمُونَ» ﴿آیه ۱۱﴾

این ایمان باید بالاتر از سطح ایمان مؤمنین در طول تاریخ باشد. ایمان به خدایی که دستانش بسته نیست و در صحنه است و ایمان به رسولی که مردم را هدایت می‌کند. این سطح از ایمان، ایمان انقلابیون است که از سال 1342 امام خمینی به همه ما آموختند. ایمان به خدایی که شن‌ها در طبس مأمور او هستند یا خرمشهر را آزاد می‌کند. ایمان به رسولی که ولایت فقیه از جنس ولایت اوست و در لحظه هدایت می‌کند. ولایت فقیهی که به پیامبر و امام زمان متصل است و نور ولایت از قلم و نگاه و کلام او، جامعه را حرکت می‌دهد.

بعد از این درجۀ بالای ایمان، جنگی در راه است. این دسته از مؤمنین در فتنه‌های آخرالزمان، عامل مداخله خداوند می‌شوند و ایمان‌شان عملیاتی می‌شود. البته عبارت «ذلکم خیر لکم» نشان می‌دهد که انقلابی‌بودن اختیاری است. هرچند در مسیر به سوی آخرالزمان، هزینه انقلابی‌بودن از هزینه اهل سازش و تسلیم بودن کمتر است و از آتش عذاب آخرالزمان ایمن هستند.

فرد انقلابی اگر کشته شود، شهید محسوب می‌شود: «يَغْفِرْ لَکمْ ذُنُوبَکمْ وَيُدْخِلْکمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ وَمَسَاکنَ طَيِّبَةً فِي جَنَّاتِ عَدْنٍ ذَٰلِک الْفَوْزُ الْعَظِيمُ» (آیه 12) و رهایی از این عذاب آخرالزمان، نصر و فتح است: «وَأُخْرَىٰ تُحِبُّونَهَا نَصْرٌ مِنَ اللَّهِ وَفَتْحٌ قَرِيبٌ وَبَشِّرِ الْمُؤْمِنِينَ» (آیه 13). در پایان این آیه خداوند بشارتی می‌دهد. پس از جنگ و نصرت، موقعیتی پیش می‌آید که سبب شادی دل‌های مؤمنین می‌شود و اشاره‌ای به جریان اربعین است. در اربعین حضور خداوند و دست ولایی او در عالم مشهود است که چگونه به دل‌ها احاطه دارد و مؤمنین را فوج فوج به سمت امام حرکت می‌دهد و وارد  فضایی قدسی و بهشتی می‌کند.

گام دوم انقلاب به سوی ظهور

از اینجا دومین گام انقلاب آغاز می‌شود و مسیر سخت‌تر می‌شود. هرچه به سمت ظهور پیش می‌رویم، صحنه به سمت عذاب پیش می‌رود. دشمن از درون خانه‌های مؤمنین و از بین جوانان آن‌ها نیرو می‌گیرد. با آغازشدن گام دوم، دیگر دعوتی در کار نیست و بلکه امر خداوند متعال است. ایمان مؤمنین ارتقاء یافته است و باید خدا را نصرت کنند: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا کونُوا أَنْصَارَ اللَّهِ کمَا قَالَ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ لِلْحَوَارِيِّينَ مَنْ أَنْصَارِي إِلَى اللَّهِ قَالَ الْحَوَارِيُّونَ نَحْنُ أَنْصَارُ اللَّهِ فَآمَنَتْ طَائِفَةٌ مِنْ بَنِي إِسْرَائِيلَ وَکفَرَتْ طَائِفَةٌ فَأَيَّدْنَا الَّذِينَ آمَنُوا عَلَىٰ عَدُوِّهِمْ فَأَصْبَحُوا ظَاهِرِينَ» (آیه 14). برای نصرت خدا جدا از اسلحه‌های نظامی، باید ابزار دیگری داشت؛ چراکه اوضاع بسیار پیچیده‌تر شده است. پیش از این مرحله اگر کسی در مسیر انقلاب نبود، جزء ایادی دشمن محسوب نمی‌شد، اما در این مرحله به اهل ایمان امر شده است که خدا را نصرت کنند. چراکه در این مرحله اگر کسی انقلابی نباشد، شیطان به خودش و تمام خانواده‌اش نفوذ می‌کند. چنین کسی به‌راحتی نسبت به مؤمنین غیظ پیدا می‌کند و فحاشی و آسیب‌رساندن به مؤمنین برایش ساده می‌شود. برای اینکه این‌گونه نشود، باید خدا را یاری کند و مانند حواریون به انصار خدا تبدیل شود.

وقتی کید دشمن به حدی زیاد است که فضا را فضای عذاب الیم می‌کند، دیگر نمی‌توان با سخنرانی یا اردوهای زیارتی جوانان را نگه داشت. در سال ۵۶ امام خمینی با جملات و بیانیه‌های نورانی خود جوانان را از چنگ دشمن بیرون کشید و آن‌ها را به جوانانی عارف‌مسلک تبدیل کرد. امروز جبهه حق به یک لشکر امثال امام خمینی نیاز دارد که قول و فعل آن‌ها مؤید به نور روح‌القدس باشد. یک لشکر انصارالله که زیر سایه رهبر معظم انقلاب حرکت کنند. صفاتی همچون تقوا و اخلاص و ایمان که خداوند در قرآن بیان کرده است، لازمه این افراد است. در این صورت ظهور را این افراد به پا می‌کنند: «فَأَيَّدْنَا الَّذِينَ آمَنُوا عَلَى عَدُوِّهِمْ فَأَصْبَحُوا ظَاهِرِينَ».

برای رسیدن به چنین وضعیتی نیاز به جهاد تبیین است که به زبان نسل امروز و زبان رسانه و انیمیشن و گیم و فیلم باید انجام شود. با این فرم‌ها باید مفاهیم دینی و قرآنی را به نسل امروز عرضه کرد. برای باطل‌کردن سحر دشمن، باید عامل و مجرای نور شد تا با نورِ کلام، طلسم دشمن را از بین ببریم. نیت و تقوا و اخلاص و ایمان اگر پشت اثر هنری باشد، تأثیرگذار خواهد بود.

[1]. ابن قولويه القمي، کامل‌الزیارات، چ اول، دار المرتضوية، 1356، صص 262-260.