بسم الله الرحمن الرحیم

پس از هجوم اولیه قزاق‌ها در روز جمعه و کشتار عده‌ای از متحصنین در مسجد گوهرشاد، مردمِ اطراف مشهد با داس و چهارشاخ و بیل به طرف مسجد گوهرشاد سرازیر می‌شوند. مسجد لبریز از جمعیت می‌شود. روحانیون به ترتیب روی منبر صاحب‌الزمان می‌روند و برای مردم توطئه‌های رژیم شاهنشاهی را افشا می‌کنند. پشتیبانانِ نهضت، از بیرونِ مسجد، غذای مورد نیاز مردم متحصن در مسجد را فراهم می کنند. زنان خواستار حضور در متن جریان هستند، بنابراین در مسجد پیرزن، که در وسط مسجد گوهرشاد واقع است، چادری برای زنان شجاع و آزاده مسلمان برپا می‌شود.

روز شنبه یازدهم ربیع الثانی ۱۳۵۴ هجری قمری
مسجد دیگر جای سوزن انداختن نیست. شعارهایی ضد سلطنت، کلاه بین‌المللی و ضد حجاب‌زدایی داده می‌شود. دولتی‌ها وحشت خویش را به مرکز گزارش می‌دهند. تلگرافخانه مشهد، شاهد رفت و آمد شتابزده نمایندگان حکومت استعماری است. بالاخره رضاشاه امر می‌کند که مسجدیان را تار و مار کنند و همه را گرفته و مجازات نمایند.
سران قشون، شهربانی و آگاهی، نیروهای خویش را هماهنگ می‌کنند و قرار می‌شود بعد از نیمه‌های شب، کشتار آغاز شود. بنابراین قزاق‌ها با مسلسل‌های سنگین بر بام‌های مشرف به حیاط گوهرشاد مستقر می‌شوند و شایع می‌کنند که برای حفاظت از بانک‌ها آمده‌اند!
توپ‌های سنگین روبه‌روی مسجد گوهرشاد، در ذهن مردم مشهد، دهم ربیع الثانی ۱۳۳۰ هجری قمری و به توپ بستن آستان مطهر حضرت امام رضا علیه‌السّلام را تداعی می‌کند. روزی که در آن عده‌ای از شیعیان به دست روس‌ها به خاک و خون کشیده شدند … اما این بار روس‌ها نیستند که می‌خواهند به این ملجا و پناهگاه شیعیان حمله کنند، بلکه قزاقان رضاخان هستند.

منابع:
واحد، سینا، قیام گوهرشاد، وزارت ارشاد اسلامی(اداره کل تبلیغات و انتشارات)، تهران، ۱۳۶۱
کوهستانی نژاد، مسعود، واقعه خراسان، حوزه هنری، تهران، ۱۳۷۵