<<< مطالعه بخش اول

بسم الله الرحمن الرحیم

سابقۀ نمایش‌های شاد در ایران

با قراردادن شواهد و قرائن تاریخی و اسناد معتبر در کنار اظهارات فوق، به‌وضوح بی‌پایگی این بیانات آشکار می‌شود. آخوندزاده که از شبه‌روشنفکران غرب‌زده و دارای گرایش‌های ضد مذهبی در دوران قاجار بود، تحت تأثیر تئاتر رئالیستی روس، تنها چنان تئاتری را تئاتر می‌دانسته است، غافل از اینکه قرن‌ها قبل از آنکه وی چنین ادعایی کند، مردم ایران به‌خوبی کمدی را می‌شناخته و از آن بهره می‌برده‌اند. نمونه‌های برجسته آن نمایش‌هایی چون میر نوروزی،[۱] کوسه گلین[۲] و حاجی فیروز[۳] بوده است. از آن گذشته، همان‌گونه که پیش از این نیز ذکر شد، وجود دلقکان درباری و غیر درباری گواه دیگری است دال بر شناسایی نمایش مفرّح و شاد از سوی مردم ایران.

اشتباهی که امثال آلفونس سیلیری دچار آن شده‌اند و دیگر شرق‌شناسان و ایران‌شناسان غربی نیز مکرراً بر این رویه نظر رانده‌اند، این است که به فرهنگ و هنر اسلامی-ایرانی از دریچۀ معیارهای غربی نگریسته‌اند. آن‌ها توجه نکرده‌اند که ارزیابی و قیاس‌کردنِ فرهنگ شرق با دیدگاه‌های بعضاً ضد باور و مادی‌گرایانۀ غربی، قیاس مع‌الفارق است. به کارگیری لفظ کمدی اخلاقی در بیان فوق از سیلیری، در حقیقت استفاده از دو مفهوم متناقض در پی یکدیگر است. آنچه از تعریف نمایش کمدی در یونان باستان برمی‌آید، در واقع اجرای کمدی نمایشی از حوادث و ماجراهای به وجود آمده برای بشر مخلوق ارباب انواع المپ (به عنوان خدایان یونان باستان) و عکس‌العمل‌های مضحک این مخلوق بی‌خاصیت بوده است که موجبات شادی خدایان را فراهم می‌آورده و در یک نگاه جبرگرایانه، سبب تحقیر انسان‌های مخلوق و مقهور این خدایان می‌شده است. اینکه در خلال متن اصراری مبنی بر عدم التقاط مفهوم شبیه مضحک با کمدی فرنگی وجود داشت، در جهت همین معنا بود.

شبیه مضحک در اسناد تاریخی

باید توجه داشت که عدم کتابت نمایشنامه‌ای منسجم با مضامین مضحک، نمی‌تواند دلیل بر فقدان چنین وضعیتی از نمایش در میان ملل گوناگون باشد. در این زمینه لازم است به ادبیات شفاهی و اسناد تاریخی ملت‌ها و کشورها رجوع شود. خوشبختانه در میان اسناد موجود، سند معتبری چون روزنامه خاطرات اعتمادالسلطنه[۴] در دست است که بی‌پایه‌بودن نظرات امثال آخوندزاده و سیلیری را به‌روشنی نشان می‌دهد. اعتمادالسلطنه[۵] می‌نویسد: «اما تعزیه عزیزالسلطان هنگامه است و شرح و بسطش یعنی هرزگی و رذالتش خیلی زیادتر از سنوات قبل است؛ سال‌ها قبل به رذالت شخص بود. در تعزیه امسال علاوه بر وضع پارسال و پیارسال، توهین دینی هم هست؛ چنان‌که عروسی‌رفتن صدیقه کبری(علیهاالسّلام) را درآورده‌اند».[۶]

همین نامۀ وی به‌خوبی نشان می‌دهد که آنچه به معرض اجرا درآمده، شبیه مضحک بوده است. آنچه سبب خشم و غضب او شده است، ماهیت مضحک یا خنده‌داربودن شبیه نیست، بلکه تلفیق دو عنصر نامتجانس، یعنی انسان‌های معمول و غیر معمول (اولیای خدا) در یک نمایش است.

در جلد دوم کتاب دفتر تعزیه چنین آمده است: «از شواهد و قرائن موجود چنین پیداست که به علت تقدس‌داشتن نمایش تعزیه، محدودی از تعزیه‌گردانان شبیه ماتم، در این‌گونه نمایش‌ها نیز شرکت می‌جسته‌اند؛ به این معنی که برخی از آن‌ها در ماه‌های محرم و صفر و رمضان که مراسم عقد و عروسی و جشن و سرور تعطیل بود، به شبیه‌خوانی روی می‌آوردند و در ماه‌های دیگر سال همراه دسته‌های تقلید، به اجرای نمایش‌نامه‌های شادی‌آور در خانه‌ها می‌پرداختند؛ چنان‌که ضرب‌المثل مشهور «نه به اون زینب کلثوم شدنت، نه به این داریه و دنبک زدنت»، مصداق همین‌گونه افراد است که در خصوص یکی از تعزیه‌خوانان گفته شده که دستی هم در نواختن داشته و گاهی با یک گروه نوازنده به اجرای موسیقی می‌پرداخته است».[۷]

بنا به مدارک موجود، مرحوم سیدحسن خوش‌ضمیر مخالف‌خوان (پسر سیدمحمود بکایی نقش‌ساز تکیۀ دولت) در دوره‌ای که تعزیه قدغن می‌شود، در مجالس تقلید، حاجی‌پوش می‌کرده است.[۸] پس به استثنای افرادی که دوکاره بودند و در هر دو نمایش حضور داشتند، همه بازیگران شبیه‌های مضحک را مطربان، مقلدان، مسخره‌کنندگان و تقلیدچیان به عهده می‌گرفتند و بازی می‌کردند. در این باره اعتمادالسلطنه در روزنامه خود چنین آورده است: «دیشب در تکیه دولت، تعزیه دیر سلیمان بوده و سفرای انگلیس و ایتالیا با اتباع‌شان آمده بودند تماشا. بعد از ختم تعزیه، اسماعیل بزّاز، مقلّد معروف، با قریب ۲۰۰ نفر از مقلدین و عملۀ طرب بود که با ریش‌های سفید و عاریه و لباس‌های مختلف از فرنگی و رومی و ایرانی، ورود به تکیه کردند و حرکات قبیح از خودشان بیرون آوردند؛ طوری که مجلس تعزیه از تماشاخانه بدتر شده بود».[۹]

به هر روی باید گفت شبیه مضحک مثالی از تعزیه به گونۀ بهجت‌آور است که در سیر زمان و با تکامل کیفی پیش‌واقعه‌ها و واقعه‌ها شکل گرفت و به وجود آمد. ایجاد تعادل روحی در مردم، که بعد از دو ماه متوالی ماتم و عزاداری، از ضروریات جامعه به حساب می‌آید، علت پیدایش شبیه مضحک بوده است. بنا به گفته استاد هاشم فیاض:[۱۰] «رسم بر این بوده که بعد از دهه اول محرم و عاشورا که مختص تعزیه‌های غم‌انگیز و حزن‌آور بوده است، خواندن شبیه خروج مختار نیز از خواسته‌های مردم بود تا پس از گریستن بر مصائب اهل‌بیت(علیهم‌السّلام) با دیدن مجازات و ریشخند قاتلین امام حسین(علیه‌السّلام)، به تسلی و تشفّی خاطر برسند». با این همه شبیه مضحک هرچه که باشد، باید به یاد داشته باشیم که اساس آن برگرفته از اصول تعزیه است.

فرم شناسی تعزیه

 نسخه‌ها و نویسندگان

بر خلاف شعر و ادبیات داستانی که در اثر مکتوب با نام نویسنده همراه است، اکثر نسخه‌های تعزیه بدون نام صاحب اثر هستند. این امر به دو علت است: نخست این‌که اکثر نویسندگان به دلیل توجه به ارزش معنوی اثر و اجر گمنامی، از نوشتن نام خود خودداری کرده‌اند؛ و دوم این‌که نسخه‌ها به صورت دست‌نویس تکثیر می‌شده‌اند و این باعث شده که هر فرد سودجویی اشعار و نسخه‌ها را به نام خود منتشر کند. در حال حاضر بین تعزیه‌گردانان مختلف حدود ۳۶۰ نسخه موجود است و با تحقیقات میدانی مشخص شده که از نظر فهرست موضوعی، تعداد نُسَخ شاید به نصف کاهش یابد. البته بنابر ادعای برخی شرق‌شناسان غربی، تعداد این نسخه‌ها ۱۰۵۵ عدد بوده که از ایران خارج شده است و در واتیکان و مکان‌های دیگر نگهداری می‌شود.

 

پیدایش لباس و رنگ‌ها

یکی از شاخصه‌هایی که در نگاه اول در اجرای تعزیه جلب توجه می‌کند، رنگ لباس است؛ لباس‌هایی به رنگ سرخ، سبز، سفید، سیاه و زرد. پیدایش رنگ‌ها به خدایان خیر و شر دین زرتشت یعنی هورمزد و اهریمن بازمی‌گردد که خیر به رنگ سفید و شر به رنگ سیاه است. ایرانیان باستان هر مفهومی را با رنگی مشخص می‌کرده‌اند که به باورشان رنگ‌های آسمانی بوده‌اند؛ برای مثال روحانیون مقدس دینی را با رنگ سفید، روحانیون بدعت‌گذار را با سیاه و خاکستری، کشاورزان را با سبز، کبود یا آبی و جنگاوران را با سرخ، زرد یا قهوه‌ای در معرض نمایش قرار می‌دادند.

رنگ سبز که در گذشته نماد کشاورزی و حیات بوده و معنای باروری و رشد را با خود حمل می‌کرده است، با گزینش پیامبر اسلام(صلی‌اللّه‌علیه‌وآله‌وسلّم) به عنوان بهترین رنگ‌ها شناخته و در تعزیه شایستۀ تن اولیای خدا می‌شود. در مقابل، رنگ قرمز به عنوان مظهر خشم، شهوت و شیطان، برازندۀ تن اشقیا می‌شود. البته رنگ قرمز آن‌گاه که به سبب سرخی خون به صورت استعاره به کار می‌رود، بیانگر مفهوم زندگی و حیات روان انسانی است.

در رنگ‌شناسی تعزیه، تقابل رنگ‌های سبز و قرمز و سپید و سیاه، بیانگر تقابل قوای مثبت و منفی و به عبارتی رویارویی حزب اللّه و حزب الشیطان است. به‌کارگیری رنگ سیاه در تعزیه، نشانۀ مرگ، اهریمن و سرنوشت شوم است. گرچه امروزه در برخی از تعزیّات، سیاه‌پوشان از موافق‌خوانان شمرده می‌شوند اما مذکور برای تلقی از رنگ سیاه، همچنان رایج است.

رنگ زرد در تعزیه‌های قبل از اسلام، خاص اجرای مرگ و رستاخیز و در صدر اسلام و در زمان رسول خدا(صلی‌اللّه‌علیه‌وآله‌وسلّم) و ائمه اطهار(علیهم‌السّلام)، محمل معنای خشونت و جنگ بوده است. در احوالات امیرالمؤمنین علی‌بن‌ابیطالب(علیه‌السّلام) آمده است که پس از تصمیم برخی از سران جریان نفاق به جستجو برای نبش قبر حضرت صدیقه طاهره(سلام‌اللّه‌علیها)، ایشان لباس زردرنگی را که در جنگ‌ها می‌پوشیدند به تن کردند و با حالت عصبانیت در مقابل منافقان ظاهر شدند.[۱۱]

امروزه در تعزیه‌ها، رنگ زرد به معنای ندامت و پشیمانی به کار می‌رود. در تعزیه حرّبن‌یزید ریاحی، شبیه وی با هیئتی زردرنگ برای اظهار ندامت به سمت امام روانه می‌شود.

نمادها و نشانه‌ها در تعزیه

از منظر نمادشناسی، نمادها و نشانه‌های فراوانی در تعزیه به کار رفته است. این نمادها پیش از آنکه خاستگاه اسلامی داشته باشند، ریشه‌ای ایرانی و پذیرفته‌شده در فرهنگ اسلامی-شیعی دارند. نمادها و نشانه‌ها در طی قرن‌ها با شبیه همراه بوده‌اند و جداکردن آن‌ها از تعزیه امری غیر ممکن و حتی محال می‌نماید؛ چراکه این نمادها و نشانه‌ها امروزه به جزء جدایی‌ناپذیر و عامل اصلی در شبیه بدل شده و در اجرا، زیبایی و عمق آن را بیش از اندازه ارتقاء بخشیده است. البته میزان توانایی هر گروه نمایشی در بهره‌گیری از مصادیق تصویری و فرمی نیز حائز اهمیت است.

نمادها و نشانه‌های به‌کاررفته در تعزیه به دو دسته تقسیم می‌شوند:

.۱نمادهای رمزی و غیر قابل رؤیت

.۲ نمادهای مشهود ظاهری و بیرونی

نمادهای رمزی نشانه‌هایی معمایی است که نیاز به تحلیل و ریشه‌یابی اسطوره‌ای دارند؛ مانند واژۀ محرم یا واژه عاشورا و عدد ۱۰ که در فرهنگ‌های گوناگون نماد مقدس مفهوم خاصی است. وجود حروف مقطعه در قرآن کریم نیز به نوعی حضور نماد رمزی را در این کتاب مقدس نشان می‌دهد که نیاز به تأویلی از سوی معصوم دارد تا با علم متقن خویش این حروف را  تفسیر کند. در روایت مستندی[۱۲] از شرفیابی سعدبن‌عبداللّه شعری به محضر مبارک امام زمان(عجل‌اللّه‌تعالی‌علیه) و سؤال وی از امام درباره معنای «کهیعص»،[۱۳] ایشان داستان بیان خداوند متعال از حادثۀ عاشورا برای زکریای نبی(علیه‌السّلام) را ذکر می‌کنند که در این حروف خلاصه شده است:

کاف: کربلا

هاء: هلاک عترت

یاء: یزید

عین: عطش

صاد: صبر حضرت اباعبداللّه(علیه‌السّلام)

بیان نمادین در قرآن کریم در موارد متعددی به کار گرفته شده است که در ادامه به برخی از آن‌ها اشاره خواهد شد.

نمادهای ظاهری و بیرونی نمایه‌هایی هستند که مشاهدۀ آن‌ها در شبیه، برای بسیاری از تماشاگران قابل فهم و حاوی معنای مشخصی است؛ مانند وجود مشک خشک، یال خونین ذوالجناح و… . این‌گونه نمادها چون به نحوی بیانگر ادبیات قابل درک برای همۀ تماشاکنندگان تعزیه است، به مراتب از نمادهای رمزی مؤثرتر و گیراتر هستند.

>>> مطالعه بخش سوم


[۱] میر نوروزی یکی از مراسم مربوط به جشن نوروز بود که در ایران مقارن با بهار انجام می‌دادند. در ایران رسم بود در ایام عید نوروز محض تفریح عمومی و مضحکه، فردی عامی و از میان مردم را به‌عنوان پادشاه یا امیر یا حاکمی موقتی به نام میر نوروزی انتخاب می‌کردند و فرمانرویان و حکام محلی، برای یک یا چند روز زمام امور شهری را به عهده‌اش می‌سپردند.

[۲] یکی از مراسم سنتی ایرانی که ریشه‌ی آن را در دوران ساسانی یا حتی پیش از آن یافت. نقش اصلی این نمایش را کوسه بر عهده دارد که شخصیتی است پیام‌آور نوروز، شادی، بهار و زندگی دوباره، که مردم او را برای خود پرشگون می‌دانسته‌اند. در این نمایش از صورتک استفاده می‌شده است.

[۳] حاجی‌فیروز یا خواجه‌پیروز، چهره‌ی افسانه‌ای در فرهنگ بومی ایرانیان است که در نخستین روزهای هر سال، در کنار عمو نوروز، به شهرها می‌آید تا از آمدن نوروز به مردم آگهی دهد.

[۴] روزنامه خاطرات اعتمادالسلطنه، خاطرات محمدحسن صنیع‌الدوله ملقب به اعتمادالسلطنه است.

[۵] محمدحسن خان صنیع‌الدوله (۲۶ شهریور ۱۲۲۲ مراغه، ۱۴ فروردین ۱۲۷۵ تهران)، ملقب به اعتمادالسلطنه، از رجال دربار دوره قاجار و عهد ناصرالدین‌شاه و صاحب کتب بسیار بود.

[۶] روزنامه خاطرات اعتمادالسلطنه

[۷] دفتر تعزیه، (۱-۲)، به کوشش داوود فتحعلی‌بیگی، هاشم فیاض، انتشارات نمایش، چاپ دوم، ۱۳۸۲، به نقل از مقدمه

[۸]  همان، به نقل از مرحوم هاشم فیاض

[۹] روزنامه خاطرات اعتمادالسلطنه

[۱۰]  هاشم فیاض (عمو هاشم) از بزرگان و مروجین تعزیه در ایران که از سال ۱۳۱۹ تا ۱۳۸۳ به خدمت در زمینه رشد این نمایش مذهبی پرداخت.‌

[۱۱] بحارالانوار: ج ۴۳، ص ۲۰۹، ح ۳۷٫

[۱۲] ترجمه نفس المهموم، صص ۶۴ و ۶۵٫

[۱۳] سوره مریم، آیه ۱٫