بسم الله الرحمن الرحیم

فرقان ۲۱
وَ قالَ الَّذِینَ لایَرْجُونَ لِقاءَنا لَوْ لا أُنْزِلَ عَلَیْنَا الْمَلائِکَهُ أَوْ نَرى رَبَّنا لَقَدِ اسْتَکْبَرُوا فِی أَنْفُسِهِمْ وَ عَتَوْا عُتُوّاً کَبِیراً
و کسانى که امیدى به دیدار ما ندارند (و رستاخیز را انکار مى‌کنند) گفتند: «چرا فرشتگان بر ما نازل نشدند و یا پروردگارمان را با چشم خود نمى‌بینیم»؟! آنها دربارۀ خود تکبر ورزیدند و طغیان بزرگى کردند!
————–
یک پیام از آیه:
متکبر که شدی، دیگر به این راحتی‌ها دلت نرم نمی‌شود؛ سخت می‌شوی… دیگر با هر واعظ و ناصحی تکان نمی‌خوری گاهی اینقدر سخت می‌شوی که اگر پیامبرِ معجزه‌دار هم بیاید، باز مرتبۀ بالاتری طلب می‌کنی… تکبر که داشته باشی سخت می‌نشینی پای نصیحتِ ناصحی از دور و برت. حتی شاید طلب مشاهدۀ ملائک را کنی یا حتی خدا را… می‌گویی: «چرا این‌ها نمی‌آیند برای هدایت من؟!» و مگر تو کیستی که باید ملائک یا خود حضرت رب برای هدایت تو بیاید؟! چقدر گردن‌کش شده‌ای و چقدر در خیالاتت خود را بالا می‌بینی؟! و چقدر این کبر عجیب ریشۀ آدم را می‌زند…
اما… اما اگر خاشع و منکسر و خاضع باشی، به هر چیز ساده‌ای هدایت می‌شوی… گاهی حتی سگی ناصح و واعظ تو می‌شود! گاهی حتی موری، دانه‌ای، گیاهی و هر چیز دیگری… کبر که نداشتی و خود را که بالاتر نپنداشتی، پای وعظ همه می‌نشینی… همین دوستان نزدیک دور و برت… همین‌هایی که خیلی ساده به نظر می‌رسند… همین‌هایی که شاید از نظر دیگران خیلی عظیم و دست‌نیافتنی هم نباشند… عالمِ آن‌چنانی هم نباشند… ولی وقتی حکمتی می‌گویند یا موعظه‌ای می‌کنند، زود می‌نشینی پای حرف‌شان… سختت نیست… فوراً اِن قُلت نمی‌آوری… برای خودت عظمت قائل نیستی… می‌گردی از دل حرفش حکمت و وعظ مناسب خودت را می‌یابی… تکفیرش نمی‌کنی و حمله‌ور نمی‌شوی به او که: تو را چه به وعظ؟! راحت پندت را می‌گیری و می‌روی در کار اصلاح خودت… سید مهدی قوام وقتی سگی را از غرق‌شدن نجات می‌داد و او را به ناچار در آغوش گرفته بود، زود وعظ خود را یافت، رو به آسمان کرد و گفت: «خدایا سگی را به سگی ببخش!» شیخ رجبعلی خیاط هم وقتی با خرش بارش را به مقصد رساند، وعظ خود را یافت: «این بار خود را رساند، من نیز بار خود را خواهم رساند؟!»
حالا ما را چه شده است که از دوستان و انسان‌های اطراف‌مان گوش شنیدن وعظ نداریم؟ نکند برای وعظ دنبال خود پیامبریم؟ یا ملائکه؟ یا معاذ الله خود خدا؟ بهتر نیست برویم دنبال انکسار و خضوع شاید راحت‌تر مراحل رشدمان را طی کنیم؟