بسم الله الرحمن الرحیم

نادر‌ترین سردار

در مراسم یاد بود مرحوم نادر طالب‌زاده در حوزه هنری، دکتر مجید شاه‌حسینی، استاد شهریار بحرانی و استاد قدیریان، که هرسه با مرحوم طالب‌زاده آشنایی و رفاقت قدیمی داشتند، در این جلسه نکاتی درباره مرحوم طالب‌زاده بیان کردند. این جلسه در تاریخ ۱۴۰۱.۰۲.۲۶ برگزار شد.

مؤمن و مطیع

دکتر شاه‌حسینی از استاد بحرانی درباره چگونه ‌زیستن مرحوم نادر طالب‌زاده در این روزگار پرسیدند و ایشان در پاسخ گفتند: مطابق آیۀ 24 سوره انفال، هنگامی که خدا و رسولش شما را فرا می‌خوانند اگر اجابت کنید زنده می‌شوید. آیا ما مرده‌ایم که باید کاری کنیم تا زنده شویم؟ معلوم می‌شود، تعریف زندگی و مرگ نزد خداوند با تعاریف متداول ما متفاوت است. به نظر می‌رسد خداوند از منظری به ما می‌نگرد و توجه ما را به آن منظر متعالی جلب می‌کند تا ما هم از آن منظر بنگریم.

زنده و پویا

مرحوم نادر طالب‌زاده خیلی کم می‌خوابید، همیشه پویا بود. به دنبال ارتباطات بین‌المللی بود یا حتی در مسائل جزئی کشور مانند کمبود آب در منطقه‌ای با مسئولین امر ارتباط برقرار می‌کرد و اخبار را به گوش آن‌ها می‌رساند. نگاهش به سمت آینده و رو به جلو بود.

باید در معارف و هنر زندگی را تعریف کنیم و آن را بسازیم. هنری که فقط فرم باشد، هنر ارزشمندی نیست. آقای قدیریان در نقاشی‌های خود درباره امام حسین(علیه‌السلام) صحنه‌های شهادت امام حسین(علیه‌السلام) و خونریزی‌ها را ترسیم نمی‌کند بلکه محتوا را به نمایش می‌گذارد. در معارف و هنر حیات نقش اساسی را ایفا می‌کند. هنری که تنها فرم و قالب باشد، ارزشمند نیست. حاج نادر در زندگی و کار همین‌گونه بود و با سرعت به دنبال برنامه‌هایش می‌دوید. مدام به فکر برنامه‌هایی برای انقلاب و آیندۀ آن بود.

ادب محضر

مرحوم نادر طالب‌زاده بسیار مؤدب بود و ادب محضر داشت. امام خمینی(رحمة‌الله‌علیه) فرموده بودند: «عالم محضر خداست، در محضر خدا معصیت نکنید.» زندگی و کار و همه امور انسان زیر نظر خداست. این‌ توجه در لفظ بسیار آسان قلمداد می‌شود اما حاج‌نادر این‌گونه مؤدب بود. حاج نادر حتی در برابر دشمنان نیز مؤدب بود و ادب را در وجود خود نهادینه کرده بود. خدا هم با همان ادب با او برخورد می‌کند. اگر ادب و اخلاق نداشته باشیم برای ظهور مولا امام زمان(عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) آماده نیستیم. فردی که کلام، نگاه، فکر و ورودی‌های قلب خود را مواظبت نکند، لایق همراهی با آن حضرت نخواهد بود. عزیزانی که در راه خدا شهید شدند این صفات را در خود داشتند.

دکتر مجید شاه‌حسینی: شما به استجابت دعوت خدا و رسول که مقدمه زنده‌شدن جان انسان‌ها است، اشاره فرمودید. به طور دقیق حاج نادر مصداق بارز این کلمات بود. خبرنگاری که با آغاز انقلاب برای روایت انقلاب به ایران آمد ولی با دیدن انقلاب مجذوب آن و به ماندگار‌ترین یار آن تبدیل شد.

شکارچی ایده و صبور

درباره نگاه قرآنی و معارفی مرحوم طالب‌زاده به عرصه هنر بفرمایید.

استاد قدیریان: مرحوم نادر طالب‌زاده بسیار پر انرژی بود. ما چگونه می‌توانیم افرادی همچون او تربیت کنیم. لزوم وجود مردان بزرگ در این دوره بیشتر احساس می‌شود. هر زمان که بحران‌ها افزایش می‌یابد و فضا به سمت پیچیدگی می‌رود، وجود مردان خدا بیشتر حس می‌شود. در بزرگداشت‌های شهدا بیشتر از فردیت شهدا صحبت می‌کنند و هدف آن‌ها یا گفته نمی‌شود یا در درجه دوم قرار می‌گیرد. بنده از این موضوع بسیار ناراحت می‌شوم چون شهدا هرگز خواهان دیده‌شدن نبودند.

در فیلم بشارت منجی حاج نادر از همان دکور‌های فیلم مریم مقدس استفاده کرد و با سرعت کار را پیش برد. با اینکه فیلم از گذشته حرف می‌زد اما نامش متعلق به آینده بود. ما در این دوران به آدم‌های هدفمند و فعالی همچون مرحوم طالب‌زاده نیازمندیم. همیشه نگاهش رو به جلو بود. تمام پتانسیل‌های اطراف خودش را به خوبی شناسایی می‌کرد و به کار می‌گرفت. او معتقد بود که ایده انقلاب را زنده نگه می‌دارد. در واقع انگیزه را افزایش می‌دهد. ایده اگر منطبق بر فضای قرآنی باشد چون نفس قرآن نور است مسیر را روشن می‌کند.

استاد بحرانی: حاج نادر شکارچی ایده و فکر بود. ذهن بسیار تیزی داشت. در واقع سردار رسانه‌ای محسوب می‌شد. قدر و منزلت ایده‌ها را تشخیص می‌داد و آن‌ها را در برنامه‌هایش استفاده می‌کرد. او در رسانه با خمیر ذات انسان یعنی روح که تعقل در آن صورت می‌گیرد، سر و کار داشت. در اصطلاح قرآنی تعقل در قلب صورت می‌گیرد. قلب ایمان می‌آورد یا تاریک می‌شود. هنرمند کارش نرم‌کردن قلب‌‌ها است و مرحوم طالب‌زاده این کار را به خوبی می‌دانست.

دکتر شاه‌حسینی: مرحوم طالب‌زاده هر کار خوبی را به شایستگی قاب می‌گرفت. برایش فرقی نمی‌‌‌کرد که چه کسی این اثر هنری بدیع وحرف نو را بیان می‌کند. وقتی پای استفاده از یک ایده نو در میان بود به کارگیری پیشکسوت یا جوان انقلابی تفاوت چندانی برایش نداشت. بلکه حاج نادر قاب آن جوان و پژواک صدای او می‌شد. در جلسه‌ای تعدادی از جوانان فیلم‌ساز حضور داشتند که یکی از آن‌ها گفت دوره شما پیشکسوتان دیگر تمام شده است. بنده که مستمع برنامه بودم خیلی ناراحت شدم. حاج نادر بسیار بزرگوارانه از کنار صحبت این جوان گذشت و باز هم او را تحویل گرفت. فردای آن روز من به حاج نادر گفتم چرا آنقدر به این جوان روی آنتن میدان دادید. مرحوم نادر طالب‌زاده گفت من آن حرف به چشمم نیامده بود اما دیشب، بعد از برنامه آن جوان همراه پدرش برای عذرخواهی به درب منزل آمدند. حاج نادر چنین بزرگوارانه رفتار می‌کرد. این حد از تحمل را خیلی از ما نداریم. برای جوانان بسیار زمان می‌گذاشت و هیچ‌وقت آن‌ها را دلسرد نمی‌کرد.

حریت

مرحوم طالب‌زاده ابتدای پیروزی انقلاب، آمده بود تا از انقلاب خبری ببرد ولی وقتی مظلومیت انقلاب را دید ماندگار شد. این رفتار حاج نادر من را به یاد شهید ابراهیم هادی در کانال کمیل می‌اندازد. شهید در آن عملیات نیروی اطلاعات عملیات بود. شب حمله به دلیل آشنایی و تجربه‌ای که با منطقه داشت، نیرو‌های دو گردان را پای کار می‌برد ولی خیلی زود عملیات با شکست مواجه می‌شود و فرماندهان هر دو گردان شهید می‌شوند. شهید هادی هنگامی که غربت آن رزمندگان را دید، با اینکه وظیفه‌ای نداشت ولی خودش همراه آن‌ها ماند و فرماندهی آن‌ها را بر عهده گرفت. حاج نادر هم ماند و زبان رسانه‌ای کسانی شد که زبانی برای گفتن نداشتند. او مقابل لانه جاسوسی خبرنگارانی را دیده بود که مغرضانه از هر جزئیاتی که می دیدند، معنایی علیه جمهوری اسلامی بیرون می‌کشیدند و با نمایش چهره خشمگین و عصبانی نیروهای انقلابی، سوژه‌هایی مناسب اخبار رسانه‌های خود تولید می‌کردند. مرحوم نادر طالب‌زاده با درکی که از رسانه داشت، غربت انقلاب را می‌دید. مردم انقلابی این آداب را اصلاً نمی‌دانستند. آن روزها کسی زبان رسانه را نمی‌دانست. حاج‌نادر که آمده بود برای شبکه سی بی اس خبر تهیه کند، ماند و زبان رسانه‌ایِ مردمی شد که با این زبان آشنایی نداشتند. او از امام خبر و عکسی را مخابره می‌کرد که آبروی انقلاب باشد. امروزه خیلی‌ها در عرصه ژورنالیسم کارشان هتاکی و بی‌آبروکردن است. شهرت برایشان مهم است و فقط می‌خواهند ترند یک رسانه باشند. اینکه با خبرشان به چه چیز یا چه افرادی آسیب می‌رسانند، برایشان مهم نیست. حاج نادر روزی تجربۀ خود را در اختیار انقلاب گذاشت که خیلی‌ها نبودند و سال‌ها بعد پای سفره انقلاب نشستند. برخی از این افراد هنگامی هم که فوت و فن رسانه را آموختند، بر ضد انقلاب کار کردند. این حریت آن روزگار مرحوم نادر طالب‌زاده را باید سوژه مستندها کرد.

دوربین سی و پنج میلیمتری

مستند سی و پنج میلیمتری عصر یا والعصر از اولین آثار مستند سی و پنج میلیمتری دفاع مقدس بود. ابتدا از دوربین‌های سوپر هشت استفاده می‌شد ولی مرحوم نادر طالب‌زاده در عملیات خیبر دوربین سی و پنج میلیمتری طوسی رنگ را با خود به میدان برد و فیلم تهیه کرد. او که شاگرد میلوش فورمن بود و می‌دانست ظرفیت این جنگ کار‌های شتاب‌زده نیست و این تصاویر تا سال‌ها باید قابلیت ارجاع داشته باشد. در ساعت هشت یا نه صبح با این دوربین از جزیره فیلمبرداری کرد. از هلیکوپتری که می‌سوخت تا چهره رزمندگان لشکر پنج نصر مشهد که با آن شور به سمت جزیره می‌رفتند. همه را با قاب سی و پنج می‌گرفت چون معتقد بود این تصاویر برای فردا مناسب است.

استاد بحرانی: نکته‌ای که درباره دوربین سی وپنج میلیمتری فرمودید برای اولین بار است که می‌شنوم. این کار حاج نادر نشان از آینده‌نگری ایشان داشت.

جدیت

مرحوم طالب‌زاده همیشه در کارها جدی بود. به قول استاد بحرانی حاج نادر انقلابیِ فردا بود. ایستگاه قبل از ظهور را انقلاب می‌دانست. در فیلم بشارت منجی حواریون در محضر حضرت مسیح(علیه‌السلام) به شهود‌هایی دست پیدا می‌کردند که یکی از این ایستگاه‌ها رسیدن به محضر پیامبر اکرم(صل‌الله‌علیه‌وآله) بود. در واقع منظور از نام فیلم همین بشارت آخرین پیامبر بود. ما در آن زمان فقط متوجه آنتن و مردم بودیم اما او بسیار آینده‌نگرانه به این موضوع توجه داشت. حاج نادر تمام نگاهش به ظهور و جنت مهدوی بود. تمام اتفاقات از مبعوث شدن پیامبران تا انقلاب اسلامی را معلول همین علت می‌دانست.

جایگاه او در بوسنی

شهید رسول حیدری را مردم بوسنی سیدِ شهدا می‌دانند و برای او مقبره و بارگاه ساخته‌اند. مقایسه ایشان با حاج نادر جایگاه رفیع ایشان را نشان می‌دهد. در آن زمان خبرنگاران غربی جسارت حضور در پنج یا ده کیلومتری شهر موستار[1] را نداشتند. حتی به آن‌ها اجازه مخابره اخبار هم داده نمی‌شد. دوربین مرحوم طالب‌زاده و شاگردانش به‌علاوه مهمات رزمندگان نیروی قدس در محاصره شهر گراژده،[2] سرنوشت بوسنی را تغییر داد و از یک نسل‌کشی بزرگ جلوگیری کرد. حاج نادر گاهی حضور دوربین را از حضور رزمندگان مهم‌تر می‌دانست. در محاصره گراژده  حضور دوربین، جسارت ارتکاب جنایات سربرنیتسا[3] را از صرب‌ها گرفت. آن‌ها نگران آن شدند که تصاویر دوربین چهره واقعی‌شان را به جهانیان نشان دهد.

آقای قدیریان: حاج نادر تمام اتفاقات را برنامه خدا می‌دانست. انقلاب را صرفاً یک بحث سیاسی و اجتماعی نمی‌دید. آن را باوری می‌دانست که در انتها به ظهور ختم می‌شود. حاج نادر مانند شهدای کربلا که زخم شمشیر مهم نمی‌دیدند، از سختی‌ها یا نامهربانی‌های این مسیر ناامید نمی‌شد.

شهرت

استاد بحرانی: رفتار و سلوک بسیاری از آشنایان ما با ورود به فضای رسانه‌ای تغییر کرد. حاج نادر با تولید برنامه‌های انتقادی مورد حمایت حضرت آقا قرار گرفت. پای برنامه‌های انتقادی به تلویزیون باز شد. خداوند طبق آیه صریح قرآن که قلب مؤمن را محکم می‌کند، قلبش را محکم کرده بود. حاج نادر در این مسیر هیچ تغییری نکرد.

استاد شاه‌حسینی: حاج نادر دغدغه‌های بزرگی داشت. خانواده بزرگوار ایشان در به ثمر رساندن این اهداف با مرحوم طالب‌زاده همراه بودند و در این جهاد ایشان را یاری کردند.

شعار؟!

از ابتدای حضور در حوزه هنری بسیاری ما را از سخنرانی‌های پر شور منع کردند. حتی در ذهن هنرمندان دغدغه‌مند، هنر را بریّ از شعار و شعار را مرادف حرف صریح ارزشی با دوز بالایِ محتوایی  تعریف کردند. با این حال حاج نادر همیشه کار‌های محتوایی و بدون خودسانسوری عرضه می‌کرد؛ کارهایی که برای ما و مخاطب جهانی هرگز شعاری جلوه نمی‌کرد.

استاد قدیریان: خیلی از دوستان حوزه هنری وقتی برای تدریس وارد فضای دانشگاه شدند، به دلیل تغییر فضای فکری، عامل رژیم و شعاری قلمداد می‌شدند و آن‌ها را هنرمند محسوب نمی‌کردند. در سالگرد آقای آوینی با دو نفر از اساتید روی همین سن صحبت می‌کردم و دیالوگ استاندارد بچه‌های حوزه که هنرمند باید سرباز ولایت باشد را به زبان آوردم. یکی از اساتید دانشگاه که دو سال قبل در حوزه بود از ناراحتی گفت: اگر کنارم بودید به صورت شما می‌‌کوبیدم! مگر ما سرباز و نظامی هستیم؟!

خیلی گیج شده بودم! چگونه یک انسان تا این اندازه تغییر می‌کند؟! در آن لحظه به قدرت تهاجم فرهنگی پی بردم. یکی از پارامتر‌های آن فضای تهاجمی همین شعار و شعار زدگی بود.

دکتر شاه‌حسینی: از اوایل انقلاب هر حرف دینی و محتوایی شعار قلمداد می‌شد. بعضی افراد از ترس شعار‌دادن دیگر حرف نمی‌زدند. این یک کار مهندسی‌شده بود.

استاد قدیریان: من دقیقاً این کار را مهندسی شده می‌دانم. وقتی از فضای انقلابی صحبت می‌کنیم صرفاً از فضای انقلاب سال 1357 صحبت نمی‌کنیم. ما از فضای اراده الهی برای تحول جهان حرف می‌زنیم. از تحولی که جهان را آماده ظهور می‌کند. فضای فتنه‌ها در سال‌های ۱۳۷۸ و ۱۳۸۸ بسیار اغراق آمیز بود. نمی‌توان از انقلاب و تحولاتش در لفافه صحبت کرد. باید سرعت را بالا برد. انقلاب یک بچه سیزده ساله را از یک انسان هشتاد نود ساله بالاتر برد. در این سرعت بالا هنر باید ساختار خود را بیابد. دشمن نیز در هنگامۀ تهاجم کاملاً شعاری حرف می‌زند.

دکتر  شاه‌حسینی: در فضای جلالی هرگز نگران شعاردادن نیستند و معتقدند که این شعار خود ساختار و فرم است.

آقای قدیریان: از آنجا که آقای طالب‌زاده انقلاب را می‌شناخت وارد این فضاهای ملوس هنری نمی‌شد.

دکتر شاه‌حسینی: شخصیت استاد طالب‌زاده مانند شهید آوینی بود. حرف و باورش را به راحتی نشان می‌داد. مخاطب فرهیخته و انقلابی از دیدن کار او هنر را احساس می‌کرد. راز این توفیق چه بود و شما از آن چه می‌دانید؟

استاد بحرانی: آقای طالب‌زاده از اول انقلاب به جنگ نرم وارد شده بود. او یک فرد جنگجو و مبارز در خط مقدم انقلاب بود. در زمینه فکری و رسانه‌ای خیلی خوب کار می‌کرد. او سلاح‌هایی که دشمن در این راه استفاده می‌کرد را می‌شناخت و با آن مقابله می‌کرد. همین ترساندن از شعاردادن خیلی از نیرو‌های ما را در سیاست، هنر و اقتصاد زمین‌گیر کرد. حضرت امام وقتی از نابودی اسرائیل صحبت می‌کردند، خیلی از کشور‌های عربی با اعتقاد به غاصب و اشغالگر بودن این رژیم، از این حرف‌ها ترسیدند. حاج نادر نیز پیرو امام بودند و صریح حرف‌شان را می‌زدند. البته داخلی‌ها تحمل برنامه افق نو را نداشتند و جلوی پخش آن را گرفتند. خداوند قلب حاج نادر را محکم کرده بود. در تابلویی که به مناسبت شهادت حاج نادر کشیده شد تعدادی خانم تصاویر شهیدی در دست دارند که میانۀ آن‌ها حضرت زهرا(علیهاالسلام) به صورتی نورانی کشیده شده‌اند. این پیام اصلی شهادت هر شهیدی است. اگر خداوند و اهل‌بیت دست هنرمند را نگیرند به جایی نخواهد رسید. حاج نادر و سایر شهدا در آغوش اهل‌بیت(علیهم‌السلام) هستند و نزد خدا بهترین رشدها و تعالیات را می‌یابند. با این تعاریف قرآنی، نادر حی است. او و خانواده‌اش در صدر لیست ترورها و تحریم‌ها بودند.

دکتر شاه‌حسینی: به نظر می‌رسد که لشکر برزخی شهدایی همچون حاج قاسم و حاج نادر آرایش خاصی می‌گیرد و قرار است اتفاقی به وقوع بپیوندد. شهدا زنده‌اند، نزد خدا روزی می‌خورند و به اذن او در امور عالم نقش ایفا می‌کنند. آن‌ها قرار است برای انقلاب اسلامی و پایان مهدوی آن گام‌های مهمی بردارند.

شعار مشکل لحن است و نه محتوا. شعار محتوایی است که ما در وجود خود به آن ایمان نداریم. این تصنع در لحن بروز می‌کند و بی‌ایمانی قلبیِ گوینده را آشکار می‌کند. شعارزدگی از لرزش صدای انسان بی‌ایمان فهمیده می‌شود نه محتوای کلامش. انسان مؤمن مؤمنانه و با لحنی محکم سخن می‌گوید به گونه‌ای که کلام و حس او قانع‌کننده می‌شود. نمونه این بیان‌ها گفتار شهید سلیمانی است که فرمودند: «ما ملت امام حسینیم.» هیچ کس از این جمله حس شعار و شعارزدگی دریافت نکرد چراکه او باور قلبی و زیست خود را بر زبان جاری کرد. آخرین نگاه شهید محسن حججی نیز مصداق دیگر این بیان است. او همۀ عمر به سمت شهادت رفته و حال به منازل پایانی حرکت خود نزدیک می‌شود. نگاه یک انسان متصل و واصل به جان مخاطب آتش می‌اندازد.

استاد بحرانی: طبق برخی روایات در آخرالزمان خوبان مطلق و بدان مطلق همه بر‌می‌گردند و دوباره آزمایش می‌شوند. لشکر شهدا در آخرالزمان دیدنی است. شهدا در برزخ نزد دوستانی چون پیامبران، صدیقین و اهلبیت(علیهم‌السلام) هستند. شرایط شهدا بسیار غبطه‌برانگیز است.

استاد قدیریان: ظهور در این دنیا اتفاق خواهد افتاد ولی جنسی آسمانی دارد. ما به سوی نقطه‌ای آسمانی در حرکتیم و لازم است معارفی بیاموزیم که ما را برای آن زیست آسمانی آماده کند. باید این معارف نقل رایج جامعه شود و بهره‌گیری از این مسائل آسمانی میان ما به اتفاقی معمول تبدیل شود. همانطور که شهید سلیمانی با توسل به اهل‌بیت خیلی از سد‌ها و مشکلات را شکست می‌داد ما هم روی این راهکار در جامعه باید کار کنیم.

دکتر شاه‌حسینی: مرحوم طالب‌زاده در اهداف و آرمان‌ها بسیار جدی بود و در مسائل راهبردی به هیچ وجه کوتاه نمی‌آمد اما در مرام و مشرب بسیار شوخ طبع بود. حاج نادر نقطه مقابل کسانی قرار داشت که در آرمان به شدت کوته فکر هستند و در رفتار و سلوک خشک برخورد می‌کنند. متأسفانه این کوته نظری‌ها به سکه رایج این دوران تبدیل شده است. حاج نادر هر چه کمتر دیده می‌شد بیشتر در آرمان‌هایش اوج می‌گرفت. در مقابل دشمن سخت، جلالی و باشکوه و در خلوت با شاگردان و دوستان به‌شدت لطیف بود. او در دهه هفتاد که دوران اصلاحات و غربی‌شدن بود، دغدغه ساخت سریالی برای جانبازان شیمیایی دوران دفاع مقدس پیدا کرد. قبل از ایشان کسانی این دغدغه را پی‌گرفته بودند ولی به مرثیۀ تلخی‌ها و زجر‌های جانبازان و خانواده‌هایشان پرداخته بودند. البته دلسوزی برای این عزیزان حتماً کار ارزشمندی است ولی مرحوم نادر طالب‌زاده به دنبال حرف‌های جدی‌تری همچون گرفتن غرامت سیاسی، راهبردی و تمدنی از غربی‌ها بود. دولت حاکم در آن زمان به گفتگوی تمدن‌‌ها اعتقاد داشت و از گفتن این سری حرف‌ها امتناع می‌ورزید. حاج نادر از خود غرب برای بیان این واقعیت استفاده برد. در آن زمان که پس از از حمله اول صدام به کویت بود، قرار بود صدام را بد جلوه دهند. دادگاهی در آلمان برای پرونده‌های شیمیایی صدام برگزار شد و شرکت‌هایی را که به او سلاح فروخته بودند محکوم کرد و خسارت‌های سنگینی از آن‌ها گرفت. متأسفانه در ایران مسئولین وقت همه ابراز بی‌اطلاعی می‌کردند. دولتمردان وقت نسبت به این دادگاه بی‌تفاوت بودند و در مقابل آن سکوت پیشه کرده بودند. حتی هنگام رجوع به یکی از مسئولین داخلی ایشان گفت: «این پاندورا باکس را باز نکنید!»

پاندورا اولین زن مخلوق در اساطیر یونان بود که صندوق عیوب را از سر کنجکاوی گشود و همه بلایا را منتشر کرد. این مسئول حتی با لحنی ذلیلانه دستاورد‌های قطعنامه و درمان جانبازان شیمیایی در غرب را کافی می‌دانست. اما مرحوم نادر طالب‌زاده از پا ننشست و با تعدادی از سیاستمداران اروپایی مصاحبه کرد. تونی بن از حزب کارگر انگلیس در مصاحبه گفت که از مارگارت تاچر، نخست وزیر حزب رقیب، خواستم که به صدام سلاح شیمیایی ندهد ولی او اعتنایی نکرد. حاج نادر حتی با موک در اتریش مصاحبه داشت. او از افرادی مصاحبه گرفت که با خبرنگاران درجه یک ایرانی هرگز مصاحبه نمی‌کردند. مرحوم نادر طالب‌زاده با عزم بلند خود توانست این اعترافات را از زبان سیاستمداران غربی بگیرد و در این سریال قرار دهد. حاج نادر طالب‌زاده روایت خود را برای تولیدات تکنسینی و غیر راهبردی هزینه نمی‌کرد.

دشمن شناسی

حاج نادر به مهدویت معتقد بود و در آن راستا فعالیت می‌کرد. او با سرمنشأ شیطانی غرب درگیر شده بود و آن را مورد هجمه قرار می‌داد. حتی حضرت آقا همیشه روی موضوع دشمن شناسی تاکید دارند. طبق آیه قرآن دشمن اصلی انسان شیطان است. شیطان به کمک بازوهای خود در زمین این کار را انجام می‌دهد. حاج نادر به خوبی در این موضوع وارد می‌شد و به آن احاطه کامل داشت. ما هم باید این شناخت را برای پیشبرد اهداف انقلاب به دست آوریم.

استاد قدیریان: آرمان اصلی حاج نادر نابودی اسرائیل بود و تمام فعالیت خود را معطوف همین آرمان کرده بود. این اواخر هر وقت صحبتی می‌کردیم در راستای همین آرمان بود. آرمانی که الهی و عقلانی است و به‌سرعت به سوی آن در حرکتیم. این آرمان یکی از مراحل مهم پیش از آرمان ظهور است که ان‌شاءالله به زودی محقق خواهد شد.

دکتر شاه‌حسینی:

مردان نه ز هر که هر نشان جویند / بوی از گل و گل ز باغبان جویند

ای دوست، یلان و پُر دلان رفتند / بر موج کمال، کاملان رفتند

ماندی تو و عهد و عرصه و مردی / ای مرد چنان مرو که برگردی

صلواتی عنایت کنید.

برای شنیدن صوت جلسه کلیک کنید!

[1]. Mostar

[2]. Goražde

[3]. Srebrenica