بسم الله الرحمن الرحیم

از روز یکشنبه، دوازهم ربیع‌الثانی ۱۳۵۴ و چند ساعت بعد از واقعه خونبار گوهرشاد، بازداشت روحانیون آغاز می‌شود. عده زیادی گرفتار و عده‌ای دیگر مخفی می‌شوند تا در فرصت مناسب از ایران خارج شده و به سمت نجف بروند. با تاخت و تاز رژیم، حوزه علمیه مشهد تقریبا از هم می‌پاشد. تعدادی از مدارس دینی تخریب می‌‌شود. شهر کاملا در تصرف قزاقان است و بدون اعلام رسمی، حکومت نظامی برقرار است. چتر ضخیم و سیاه خفقان بر فراز آسمان مشهد گسترده شده است. ورود و خروج از مشهد مستلزم داشتن گذرنامه شهربانی است. در داخل نظام پهلوی، حرکت‌هایی نسنجیده و عصبی شروع شده است. محمود جم، وزیر کشور، سرهنگ محمد رفیع نوایی را که رئیس شهربانی آذربایجان غربی و یکی از مهره‌های خشن و بی‌عاطفه نظام استعماری رضاخان است، به ریاست شهربانی مشهد در‌می‌آورد. برخورد مطبوعات با این نهضت خونین را اگر بخواهیم با یک جمله توصیف کنیم باید بگوییم برخوردی است شاهانه! این گزارش در روزنامه تجدد ایران در ۳۱ تیرماه ۱۳۱۴ به چاپ رسیده است.
“شب یازده ژوئیه در مشهد، شیخ بهلول نامی که سابقه تحریک و شرارت دارد، مردم عوام را به عنوان وعظ، دور خود جمع کرده و یاوه‌سرایی‌هایی در اطراف لباس و کلاه نمود. نظر به اینکه مامورین انتظامات موفق نشدند از روی ملایمت او را از اقدام خویش بازدارند تصمیم گرفتند آن‌ها را متفرق سازند. در نتیجه چند نفری مقتول و مجروح شدند…نظم کاملا در مشهد حکمفرماست.”

برگرفته از
واحد، سینا، قیام گوهرشاد، وزارت ارشاد اسلامی(اداره کل تبلیغات و انتشارات)، تهران، ۱۳۶۱