بسم الله الرحمن الرحیم

فرصت خوبی بود که دایرۀ همزبانی را وسیع‌تر کنم. از یکی‌یکی‌شان سؤال می‌پرسیدم و آن‌ها هم. فکر می‌کردم این فقط منم که به عنوان یک ایرانی باید بدانم آن‌ها چقدر شبیه ما هستند یا با ما فرق دارند، اما آن‌ها هم سؤال داشتند؛ مثلا می‌پرسیدند از کجا آمدی یا تهران چطوری است؟ یا کی برمی‌گردی و… وقتی سؤال‌های دم دستی‌ام تمام شد و نوبت سؤال پرسیدن از پسر موبور رسید ناخودآگاه و بدون فکر قبلی پرسیدم که شغل پدرش چیست. همین که سؤال از دهانم بیرون پرید، با خودم گفتم آخر چقدر می‌توانم فضول باشم و اصلا به من چه، حتما کاره‌ای است که بچه‌اش توی موکب امام حسین(ع) است و اصلا حتی اگر هم کاره‌ای نباشد، همین که بچه‌ای تربیت کرده است که در موکب‌های بین راه نجف تا کربلا زوار را خدمت می‌کند، پس یعنی باز هم کاره‌ای است که امام حسین(ع) این قدر دوستش دارد.

اما سؤال را پرسیده بودم و بند را آب داده بودم، می‌خواستم بزنم به صحرای کربلا و به رویم نیاورم که چنین حرفی زدم، که دیدم از قضا در صحرای کربلا هستیم، پس هیچ گریزگاهی نبود. پسرک چشم‌های قهوه‌ای‌اش را چند ثانیه‌ای بدون پلک‌زدن به روبه‌رو دوخته بود که بعدش فهمیدم تیک عصبی است با وجود لکنت زبانی که داشت، تند و تند عربی حرف زد و اصلا نفهمیدم چه گفت. مثل کارآگاه‌ها نگاهش کردم ولی مثل کارآگاه‌ها نگاهش‌کردن هم فایده‌ای نداشت. ناگهان از میان کلمات پشت هم‌اش کلمه «حشد الشعبی» به گوشم خورد. به مصطفی نگاه کردم که یعنی «چی چی میگه؟» اما دیدم او فارسی بلد نیست. پس طوری نگاه کردم که بفهمد «ما تقول؟» وقتی مصطفی ترجمه عربی نگاهم را خواند تمام حرف‌های پسر را روی دور کند تکرار کرد. وقتی فهمیدم پدر پسرک از نیروهای حشد الشعبی بوده است که در مسیر مبارزه با داعش به شهادت رسیده، دلم برایش سوخت. منصوره که پدرش کمتر از شش ماه پیش بر اثر شدت عوارض گازهای شیمیایی بعد از تحمل سی سال درد جانبازی به شهادت رسیده بود، ساکت و آرام پسرک را نگاه می‌کرد. با خودم فکر کردم دنیا چقدر کوچک است…

 

برگرفته از خاطره همدلی از همزبانی بهتره به قلم سرکار خانم معصومه عبداللهی تقدیر شده در مسابقه بسط بسط

 

نکات مهم در نگارش خاطره

در خاطره تصویرسازی بصری داریم و در داستان تصویرسازی تخیلی. سیر روایی خاطره، بهتر است همانند داستان داری تعلیق باشد. خاطره نباید خطی و با جملات بی‌تأثیر نوشته شود بلکه باید با فراز و فرود باشد. خاطره بر خلاف داستان می‌تواند با تکیه بر حوادث پیش رود. نثر خاطرۀ خوب، نثر رواییِ همراه با حس و عاطفه است و از سفرنامه عاطفی و احساسی‌تر است. نثر روایی تأثیرگذار به گونه‌ای است که گویی نویسنده در کنار ما است و خود لحظه‌هایش را با ما درمیان می‌گذارد.