بسم الله الرحمن الرحیم

معرفی کتاب «ابوطالب، مظلوم تاریخ»

کتاب «ابوطالب، مظلوم تاریخ» در واقع بخشی از مجلّد هفتم و هشتم کتاب الغدیر، تألیف علّامه امینی است که در سال ۱۳۵۸ توسط انتشارات بدر ترجمه و منتشر شده‌ است.

در این کتاب بخشی از گفتارهای حضرت ابوطالب، تعدادی از حوادث تاریخی زمان وی، نقل قول‌های دیگران درباره‌ی ایشان و اشعار سروده‌شده در وصف آن حضرت به‌عنوان شاهدی بر ایمان حضرت ابوطالب آورده شده‌ است.

گردآوری بخش‌هایی از کتاب ارزشمند الغدیر، تألیف علّامه امینی که نقش بسزایی در اعتلای تشیّع و اثبات حقّانیت امیرالمؤمنین (ع)‌ داشته، خصوصیات بسیاری دارد که سعی در سادگی و قابل فهم کردن ترجمه، مستند بودن تمامی حوادث ذکر شده در کتاب، حذف برخی اشعار غیر‌مرتبط با موضوع از متن اصلی و گردآوری فهرست کتابنامه‌ها و مراجع در پایان هر فصل، از ویژگی‌های بارز این کتاب است.

کتاب حاضر پاسخی به شبهه‌ی شرک حضرت ابوطالب است.

مترجم در مقدمه کتاب می‌نویسد:

«در زبان فارسی درباره حضرت ابوطالب سخن اندک است و اختلاف نظر بسیار. ابوطالب قسمت اعظم عمرش را در دفاع از اسلام و ارزش‌های راستین آن و نیز پیامبر اسلام گذرانده و با گفتارهایی به نثر و شعر حمایت خود را از پیامبر اعلام داشته است. فرزندان خود (علی و جعفر) را به همراهی پیامبر تشویق کرده‌ است و کوتاه سخن اینکه، تمام سرمایه عمر خود را در گرو آئین پیامبر نهاده ‌است و عجیب است که با این همه، باز هم ابوطالب مشرک اعلام می‌شود!»

مؤلّف نیز در مقدمه‌ کتاب چنین می‌نویسد:

«گمانم بر این است که مورخان و محدثان، این دروغ را فقط بر اساس جهل به تاریخ و شرح زندگانی مردان تاریخ نبافته‌اند و نیز به این دلیل نبوده که پدران مهاجرین، اسلام آورده‌ بودند یا نه و یا هدفی را در اسلام آوردن پدر و مادر ابوبکر پی می‌گیرند، بلکه با هیاهو و جنجال، نوایی ساز کرده‌اند تا سرور مکه و پدر امامان، ابوطالب، پدر مولایمان، امیرالمؤمنین علی (علیه‌السّلام) را تکفیر نمایند و این همه پس از عاجز شدن از عیب‌جویی از پسر بوده که حمله را متوجه پدر یا پدر و مادر ساختند».

بخش‌های مختلف کتاب عبارتند از:

  • گفتارها، کردارها و مشقات تحمل شده در راه آن‌ها
  • آنچه که خویشان و خاندانش از او نقل می‌کنند
  • آنچه توسط گردآمدگان نزد ابوطالب و تصدیق‌کنندگانش به وی نسبت داده شده است
  • مؤلّفانی که در مورد ایمان ابوطالب کتاب نوشته‌اند
  • اشعار سروده شده در وصف ابوطالب
  • نسبت‌های ناروا

«آنچه که خویشان و خاندانش از او نقل می‌کنند» زیر بخشی با عنوان «سخنان پاک» گنجانده شده که شامل مجموعه‌ای از سخنان ارزشمند ائمه‌ی اطهار (علیهم‌السّلام) و دیگران در حق ابوطالب است.

بخش گفتارها شامل سخنان و اشعار شخص ابوطالب است. یکی از سروده‌های ایشان بدین شرح است:

«به خدا سوگند که با تمام جمع و نیرویشان هرگز به تو دست نخواهند یافت، مگر آن که من روی در خاک کشم

پس امر و دعوتت را آشکار نما که بر تو عیب و ننگی نیست

و با دعوتت بشارت ده و چشم‌ها را روشن‌ نما

مرا دعوت کردی و دانستم که تو ناصح منی

و فراخواندی و در این دعوت، امین بودی

و من دریافتم که آیین محمد (ص)

از بهترین ادیان است که مردم به آن گرویده‌اند».

در صفحه ۳۹ کتاب، علامه امینی درباره اهمیت این اشعار می‌گوید:

«اگر از اسلوب‌های گوناگون در این اشعار نتوان فهمید، از کجا می‌توان اعتراف و شهادت به نبوت پیامبر (ص) را دریافت؟ اسلوب‌ها و اشاراتی که اگر یکی از آن‌ها در شعر یا نثر هر کس یافت شود، همه به اسلام آوردنش متفق‌القول می‌شوند ولی تمام آن‌ها بر اسلام ابوطالب دلالت نمی‌کند!»

در بخش کردارها علاوه بر داستان معروف بحیرا، راهب مسیحی، ماجرای جالبی از گم‌شدن پیامبر نقل شده‌ است. خلاصه‌ی ماجرا این‌گونه است: قبیله‌ی قریش تصمیم گرفتند پیامبر اکرم را به قتل برسانند. از قضا پیامبر گم شدند و ابوطالب و خویشاوندان ایشان را نیافتند. ابوطالب جمعی از جوانان بنی‌هاشم و بنی‌مطلب را گرد آورد و از آنان خواست تا هر یک شمشیری بُرّان بردارند و در کنار یکی از بزرگان قریش در مسجد بنشیند. این خبر به گوش رسول خدا رسید و آن حضرت به سوی ابوطالب شتافت. ابوطالب با دیدن ایشان خطاب به قریشیان گفت: «به خدا سوگند اگر او را کشته بودید، احدی از شما زنده نمی‌ماند». جوانان سلاح‌هایشان را آشکار کردند و قریشیان وحشت‌زده به این صحنه می‌نگریستند.

در صفحه ۵۹ کتاب می­‌خوانیم:

«علامه امینی می‌گوید: شیخ و سالار مکه حاضر‌ است در برابر پیامبر اسلام، تمام قومش را قربانی کند و آماده‌ است تمام پیوندهای قومی و همه پیمان‌های دیرین را پایمال کند و زیر پا بگذارد».

در بخش بعدی احادیث درخور توجهی در مورد حضرت ابوطالب آورده شده است. به‌عنوان مثال در صفحه ۱۰۸ کتاب، این حدیث نقل شده است:

«مثال ابوطالب همانند داستان اصحاب کهف است که ایمان را پنهان و شرک را آشکار نمودند و خدا پاداششان را دوچندان فرمود».

در بخش آنچه توسط گردآمدگان به نزد ابوطالب و تصدیق‌کنندگانش به وی نسبت داده شده است، ذکر شده که بنا‌‌بر روایات مختلف، شیعیان امامیّه به ایمان ابوطالب معتقد بوده و در این مورد اختلافی ندارند. در این راستا چهل حدیث نقل شده که به برخی از آن‌ها در بخش‌های قبلی کتاب نیز اشاره شده‌ است.

عنوان دو بخش بعدی کتاب خود گویای محتوای آن‌هاست و نهایتاً در بخش آخر که نسبت‌های ناروا نام دارد، ذیل دو زیربخش به نسبت‌های اشتباه پرداخته شده‌ است. زیربخش اول نسبت­های ناروایی را که با استناد به آیات قرآن به آن حضرت منتسب شده، مورد بررسی قرار داده و زیربخش دوم درباره حدیث ضحضاح بحث شده‌ است. جریان حدیث جعلی ضحضاح این است که از پیامبر درباره حضرت ابوطالب سؤال می‌شود و ایشان در جواب می‌فرمایند: «ابوطالب را در درون امواجی از آتش یافتم و او را خارج کرده و در ضحضاحی از آتش نهادم!»

ضحضاح در لغت مقدار آبی را گویند که تا قوزک پا می‌رسد و پیامبر اکرم (ص) آن را برای تسمیه‌ی مایع سوزانی در جهنم به کار برده‌اند. در ادامه علامه امینی با دلایل عقلی و نقلی و با استفاده از آیات و روایات، جعلی بودن این حدیث را آشکار می‌سازند.

مطالب این کتاب گواه محکمی بر ایمان حضرت ابوطالب (ع) بوده و ابعاد جدیدی از شخصیت آن حضرت را برای مخاطب آشکار می‌کند و مطالعه آن به عموم علاقمندان، برای درک بهتر شخصیت جناب ابوطالب توصیه می‌شود.