بسم الله الرحمن الرحیم

ریشه‌های شکل‌گیری هالیوود به  تاریخ مهاجرت یهودی‌هایی بازمی‌گردد که اکثراً کودکی خود را در خانواده‌های فقیر و تنگ‌دست گذرانده و در محله‌ها و «اشتتل‌های» محقر یهودی‌نشین آلمان، لهستان، مجارستان و روسیه زندگی می‌کردند و این امر، ستیزه‌جویی را در آن‌ها پرورش داده‌ بود.

آن‌ها گروهی بودند که در اواخر قرن نوزدهم میلادی با هدف بهبود وضع معیشت‌ خود و کسب درآمد بیشتر، از اروپای شرقی به ایالات متحده‌ی آمریکا مهاجرت کردند، اما آمریکا به مهاجرهای یهودی روی خوش نشان نداد. آن‌ها نمی‌توانستند هر شغلی را انتخاب و یا هر جایی که دوست داشتند زندگی کنند، یهودیهای مهاجر در «گتوهای» نیویورک و شیکاگو زندگی می‌کردند. جایی که قانون جنگل در آن حکم‌فرما بود و بی‌رحمی و خشونت در آن موج می‌زد. در نتیجه زندگی در شرایط سخت و پول درآوردن به هر شکل ممکن را به خوبی یاد گرفتند.

هر یک از مهاجرها شغلی داشت؛ یکی پادویی می‌کرد،‌ دیگری در فروشگاه لباس مشغول بود، یکی طراح دکور بود، یکی آهن‌قراضه می‌خرید و یکی دیگر خزفروشی داشت. این شغل‌ها منزلت اجتماعی نداشت، اما از این طریق پول خوبی به دست می‌آوردند. مهم‌ترین ویژگی همه‌‌ی آن‌ها این بود که راه پول درآوردن را خیلی خوب بلد بودند.

مهاجرها مدام شغل عوض می‌کردند تا اینکه دست‌سرنوشت یا دست‌های پشت‌پرده، آن‌ها را به صنعت نوپای سینما و حرفه‌ی سالن‌داری کشانید. بیشترین سالن‌های نمایش در محله‌های فقیرنشین، متروکه و تاریک قرار‌ داشتند که شرایطی مناسبی برای شرارت‌ اوباش داشت. با این اوصاف، خانواده‌ها ترجیح می‌دادند تفریح دیگری انتخاب کنند و ثروتمندها و طبقه‌ی اشراف هم بیشتر به تماشای تئاتر می‌رفتند.

در آن دوران، سالن‌داری شغل آبرومندی نبود و به همین دلیل فضای مناسبی برای حضور یهودی‌های مهاجر به وجود آمد. آن‌ها به واسطه‌ی شغل‌های قبلی‌شان سلیقه‌ی مردم را خوب تشخیص می‌دادند و برای حضور مردم در سالن‌های سینما دست به کارهای زیادی می‌زدند. از رنگ‌آمیزی سالن‌ها گرفته تا استفاده از نور و دکورهای مناسب یا اجرای زنده‌ی موسیقی و حضور بازیگران مشهور تئاتر که همه و همه فضای داخلی سالن‌ها را مطبوع طبع مراجعین می‌ساخت. به این ترتیب، سود پخش نمایش سالن‌ها افزایش‌ یافت و این مهم منجر به ورود یهودیان به عرصه‌ی پر هزینه‌ی تولید فیلم شد. آن‌ها پس از سالن‌داری و تولید فیلم به حیطه‌ی توزیع فیلم نیز وارد شدند. بی‌قیدی‌شان نسبت به جامعه‌ی اخلاقی آمریکای آن‌ روزگار، باعث می‌شد هر چیزی بسازند و در این بین ارزش‌ها به‌سرعت روبه نابودی می‌رفت.

یهودی‌های سینما، تحت فشار قضایی ادیسون، مهاجرت دیگری داشتند. این‌بار از سواحل شرقی، به کرانه‌ی غربی آمریکا یعنی «کالیفرنیا» رفتند؛ سرزمین چهار فصلی که برای فیلم‌سازی بسیار مناسب بود. آن‌ها استودیوهای فیلم‌سازی بزرگ و متعددی تأسیس کردند که این مجموعه استودیوها «هالیوود» را به وجود آورد.

کتاب «امپراتوری هالیوود»، داستان شکل‌گیری هالیوود را روایت می‌کند، اما در این روایت، وقایع به شکل خطی دیده نشده و توالی زمانی وجود ندارد.

امپراتوری هالیوود، صرفا قصه‌ی شکل‌گیری هالیوود را نمی‌گوید بلکه از سال‌های شکل‌گیری سینمای آمریکا توسط ادیسون و دیکسون می‌گوید؛ به شرکت‌های بیوگراف، ویتوگراف و موشن پیکچرز اشاره می‌کند و به معرفی تراست ادیسون می‌پردازد. شرکتی که ادیسون و شرکایش در آن، همه‌ فرایند فیلم‌سازی، از ساخت دوربین و مواد خام فیلم‌برداری گرفته تا تولید فیلم و نمایش، را انجام می‌دادند.

نیل گابلر در روایت خود از پیدایش اولین سالن‌های نمایش موسوم به «نیکل اودیون» سخن می‌گوید و سپس به تأثیر ورود «مغول‌ها» به این حرفه اشاره می‌کند؛ اینکه چطور مغول‌های یهودی علیه تراست کودتا کردند و با تأسیس هالیوود، فرهنگ آمریکایی را دگرگون ساختند.

روایت او در این کتاب، روایتی است از زندگی نسل اول و دوم مغول‌های هالیوود؛ مغول‌های نسل اول که مؤسسین هالیوود بودند؛ یعنی «آدولف زوکُر»،‌ «مارکوس لُو»، «کارل لَملی»، «جِس لِسکی»، «ساموئل گُلدوین»، «لویی.بی.مِیِر»، «هَری وارنر» و «نیکلاس شِنک» و مغول‌های دسته‌ی دوم هالیوود: «هری کان»، «جَک وارنر»، «جوزِف شِنک»، «کارل لَملی جونیور»، «دیوید سِلزنیک» و «ایروینگ تالبرگ» بودند.

بخش اول کتاب بر پایه‌ی زندگی پنج مهاجر یهودی است که صاحب بزرگ‌ترین استودیوهای تولید فیلم هالیوود شدند: «آدولف زوکُر» مؤسس استودیوی «پارامونت»، «کارل لَملی» صاحب استودیوی «یونیورسال»، «لویی.بی.مِیِر» صاحب امپراتوری «مترو گُلدوین میر»، «برادران وارنر» صاحب استودیوی «وارنر برادرز» و «هری کان» مؤسس استودیوی «کلمبیا پیکچرز».

در بخش دوم کتاب، روایت پنهان و پیدای اعضای استودیوها با یکدیگر به خوبی شرح داده می‌شود. عادات زشت و ناپسند و ضداخلاقی آن‌ها نظیر قماربازی، شراب‌خواری، زن‌بارگی و خشونت در داخل استودیوها که نمود باطن یهودی‌های مهاجر است به فیلم‌های آن‌ها نیز راه پیدا می‌کند و تصویری را در سینمای آمریکا به نمایش می‌گذارد که هیچ سنخیتی با فرهنگ آمریکایی ندارد.

همچنین در این بخش، به اقدامات یهودی‌های مهاجر برای نزدیکی به جامعه‌ی آمریکایی در دو جنگ جهانی و پس از آن اشاره می‌شود. اینکه چطور یهودی‌ها توانستند کشور جدیدی را روی پرده‌ی سینماهای آمریکا نشان دهند که اداره کننده‌اش خود آن‌ها بودند. آن‌ها امپراتوری خود را در قلب آمریکا و خود را به شکل آمریکایی‌های اصیل به تصویر می‌کشیدند و ارزش‌ها، اسطوره‌ها و سنت‌های آن را می‌آفریدند.

بخش دوم کتاب، روایت‌گر اصلی ماجرای مهاجرهای هالیوود است؛ از ورود مغول‌ها به سیاست پس از جنگ جهانی دوم تا فعالیت‌های انتخاباتی استودیوهای فیلم‌سازی برای دموکرا‌ت‌های آمریکا. نیل گابلر از زندگی آن‌ها روایت‌های دسته‌ اولی ارائه می‌دهد. یهودی‌هایی که آداب و سنت‌های یهودی را رها کرده‌ بودند و بدون هیچ قید‌وبندی نسبت به آن رفتار می‌کردند. خاخام‌های هالیوود که در کتاب از آن‌ها یاد می‌شود نیز به نوعی نمایانگر حقیقت و باطن یهودی‌های سکولار هالیوود بودند.

«امپراتوری هالیوود» از دو بخش تشکیل شده: بخش اول با نام بنیان‌گذاران هالیوود که زندگی این پنج نفر را روایت می‌کند و در حاشیه‌ی آن به سایر مغول‌های مؤثر نیز می‌پردازد و بخش دوم که به «محتوای فیلم‌های استودیوها»، «زندگی اجتماعی و خانوادگی یهودیان هالیوود»، «یهودیت و ارزش‌های آمریکایی»، «یهودیان هالیوود و سیاست» و «افول امپراتوری و مرگ بنیان‌گذاران» اشاره می‌کند. کتاب نهایتاً با افول استودیوها و مرگ بنیان‌گذاران آن به پایان می‌رسد.

گابلر در فصل اول، از «آدولف زوکُر»، مؤسس کمپانی عظیم «پارامونت» شروع می‌کند و در مورد او چنین مینویسد: «آدولف زوکُر از دو چیز متنفر بود؛ اول باختن در قمار که میزانش هم مهم نبود…  و دوم دروغ شنیدن. پسر او در خاطراتش تعریف می کند: پدرم یک بار کارمند جدید بخش فروش شرکت را به یکی از بازیهای معروف بریجش، نوعی قمار، دعوت کرد. کارمند قبلاً گفته بود که در ورق‌بازی ماهر است، اما تا بازی شروع شد زوکر فهمید او بلوف زده است تا محبوب شود… دست سوم که تمام شد، پدرم دسته‌ی کارت‌ها را برداشت و انداخت روی زمین و گفت: «کسی رو که اعتراف میکنه که نمیدونه، میتونم تحمل کنم. تو گفتی بریج‌باز هستی، ولی هیچی ازش نمیدونی. شبمون رو خراب کردی. اینو نمیتونم تحمل کنم. تا جایی که به من مربوط میشه، میتونی همین حالا بری». مرد وسایلش را برداشت و رفت.

بیاعتقادی «زوکر» به مذهب و خدای یهود، علاقه‌ی شدید او به قمار، روحیه‌ی به شدت خشن و ترسناکش در کار و امثال آن، از دیگر توصیفاتی است که نویسنده در مورد او به کار میبرد. مثلاً در توصیف کارهای او برای جذب افراد به سینما، به نقل از خودش آمده است: «من دخترهایی را پیدا میکنم که خوب برقصند و نویسنده‌هایی که برای هنرپیشه‌های من و دیگران لطیفه‌های خوب بنویسند».

«نیل گابلر» در مورد «هری کان» مؤسس کمپانی کلمبیا همچنین نقل میکند: «هری کان، کلمبیا را مثل دولت پلیسی، خصوصی اداره میکرد؛ سخت‌گیر، ترسناک، بیرحم و پردل ‌و جرأت. به شکلی تحمل‌ناپذیر خشن، بدزبان و دمدی‌مزاج بود؛ ماشین خشک مغزی که کنترل مالی و فیزیکی همه‌ امپراتوری خود ساخته‌اش را در دست داشت. میگفتند اگر در غذاخوری خصوصیش، در استودیو، درباره‌ی موضوع ممنوعه‌ای مثل مرگ یا بیماری حرف بزنی، اخراج می‌شوید و در فهرست سیاه قرار می‌گیرید. میگفتند در همه‌ لوکیشن‌ها، دستگاه شنود کار گذاشته و میتواند حرف‌های سر صحنه را بشوند و اگر چیزی به گوشش برسد که ناراحتش کند، توی بلندگو فریاد میزند».

رابطه‌ی ارباب و برده‌وار بازیگران و حتی کارگردانان با مالکان استودیوها، رقابت عجیب و غریب این غول‌های یهودی با هم و مرگ مشکوک بعضی از آن‌ها، ماجرای اعتراض برخی از اخلاق‌مدارها به محتوای غیراخلاقی فیلم‌های این یهودیان و چگونگی دور‌زدن قانون سانسور توسط این سرمایه‌داران هالیوودی از دیگر بخش‌های جذاب این کتاب است.

کتاب «امپراتوری هالیوود»که در آمریکا با نام «امپراتوری خودشان؛ یهودیان چگونه هالیوود را به وجود آوردند» چاپ شد، کتابی است به قلم «نیل گابلر» که مروری بر زندگی خالقان یهودی سینما است. نیل گابلر، نویسنده، مورخ فرهنگی و منتقد سینما است که «یکی از مهم‌ترین متفکران آمریکا» نام گرفته‌ است؛ برنده‌ی جایزه‌ی کتاب لس‌آنجلس تایمز در زمینه‌ی تاریخ و جایزه‌ی انجمن تئاتر کتابخانه به عنوان بهترین کتاب شد. این کتاب همچنین در صدمین سالگرد نمایشگاه عمومی سینما در آمریکا که یکی از بخش‌های ویژه‌ی آکادمی اسکار بود، به عنوان یکی از صد کتاب برجسته درباره‌ی صنعت فیلم آمریکا معرفی شد.

این کتاب توسط «الهام شوشتری‌زاده» به فارسی ترجمه  و در سال ۱۳۹۱ توسط انتشارات «عابد» چاپ شد. در مقدمه‌ی این کتاب می‌توان از نظرات دکتر مجید شاه‌حسینی، استاد دانشگاه و مدرس سینما نیز استفاده کرد.