بسم الله الرحمن الرحیم
القصص (۱۹)
فَلَمَّا أَنْ أَرَادَ أَن یبْطِشَ بِالَّذِی هُوَ عَدُوٌّ لَّهُمَا قَالَ یا مُوسَیٰ أَتُرِیدُ أَن تَقْتُلَنِی کمَا قَتَلْتَ نَفْسًا بِالْأَمْسِ إِن تُرِیدُ إِلَّا أَن تَکونَ جَبَّارًا فِی الْأَرْضِ وَمَا تُرِیدُ أَن تَکونَ مِنَ الْمُصْلِحِینَ
هنگامی که خواست با کسی که دشمن هر دوی آنان بود به سختی برخورد کند [و از آن بنی اسرائیلی مظلوم دفاع نماید، مرد ستمدیده با ارزیابی اشتباهش در حق موسی به تصور آنکه موسی قصد وی را دارد] گفت: ای موسی! آیا می خواهی مرا بکشی چنان که دیروز یک نفر را کشتی؟ تو می خواهی در این سرزمین فقط یاغی و سرکش باشی، ونمی خواهی از مصلحان به شمار آیی!
————–
یک پیام از آیه: بنی اسرائیل ده سال یاری موسی را به سبب یک بدفهمی و یک دهن لقی از دست داد! ده سال را…!
موسی آمده بود برای بار دوم یک بنیاسرائیلی را از دست قبطیها نجات دهد… اما آن بنیاسرائیلی احساس کرد که امروز روز قتل خود اوست و شروع کرد به زبان درازی… «تو میخواهی در این سرزمین یاغی باشی نه مصلح!…» آنقدر حرف بیهوده زد تا راز دیروز موسی را بر ملا کرد… قبطیِ امروز اما فوراً معرکه را رها کرد و به سوی کاخ فرعون تاخت تا قاتل قبطیِ دیروز را افشاء کند…
حکم دستگیری و قتل موسی صادر و موسی مجبور به گریز شد… و موسی رفت برای چوپانیِ شعیب… ده سال…
گاهی باید بیشتر صبر کنیم… بیش از حرف زدن باید صبر کنیم… نکند همه چیزِ یک امتی را خراب کنیم… گاهی حرفهایی میزنیم و پیامهایی رد و بدل میکنیم که وصلۀ نچسبی است برای آنکه داریم در موردش میگوییم… موسی، با آن همه ایمان و جوان مردی، دست به قتل بیگناهی بزند؟! میشود اصلا چنین چیزی؟ لازم نیست دهانمان را ببندیم، پیاممان را نفرستیم و صبر کنیم تا حقیقت روشن شود؟ راه میافتیم در فضای حقیقی و مجازی و دهان میگشاییم به آنچه فکر میکنیم درست است؟ همین کارها را میکنیم که از میان حرفهای بیربطمان، چیزهایی افشاء میشود که نباید… دشمنان قسمخوردهمان هشیار میشوند نسبت به آنچه نباید… آنقدر حرف میزنیم و نسبت ناروا میدهیم به جلودارانِ صالح و سالم امتمان، که یک عقبافتادگی تاریخی را رقم میزنیم… یک عقبماندگی حداقل ده ساله را… تا کار خودِ وراجِ بدفهممان هم سختتر شود…
یک نگاهی به دور و برمان بیندازیم… خیلی داریم شبیه این بنیاسرائیلیِ وراجِ بدفهمِ بیصبر میشویم… و مگر نگفت مولای متقیان امیرالمومنین علی علیهالسلام که «بر دروغگو همین بس که آنچه را میشنود بازگو کند…؟!»