بسم الله الرحمن الرحیم
م
نساء ۱۰۸: یَسْتَخْفُونَ مِنَ النّاسِ وَ لا یَسْتَخْفُونَ مِنَ اللّهِ وَ هُوَ مَعَهُمْ إِذْ یُبَیِّتُونَ ما لا یَرْضى مِنَ الْقَوْلِ وَ کانَ اللّهُ بِما یَعْمَلُونَ مُحیطاً
ل
آنها از مردم خجالت میکشند و خیانتهایشان را مخفی میکنند؛ اما از خدا خجالت نمیکشند! درحالیکه وقتی در جلسههای مخفیِ شبانه برای اثبات بیگناهیشان نقشه میکشند، خدا حاضر و ناظر است. بله، خدا به کارهایشان احاطه دارد.
ل
ک
ا
یک پیام از آیه:
در میان ما هستند کسانی که از ما میترسند اما از خدا نه! از عبدی خوف دارند و از رَبّاش نه! از بردهای نگراناند و از صاحبش نه! پیش ما خیلی از همراهی با ما میگویند، از حمایتهایشان، از عشق و ارادتشان و از تحسینبرانگیزی ما؛ اما در جلسات مخفیانۀ خود، در جمع خواص و نورچشمیها، نقشههای عجیب و غریب و پلیدی برایمان میکشند! خندهدار است! بردهای دارد با اذن و قوۀ صاحبش برای بردههای حرفگوشکنِ صاحبش نقشههای شوم میکشد!راستی چه خیال میکند؟! راستی مگر صاحب آنها و اینها یکی نیست؟ مگر صاحبی که آنها را در مسیر ضلالشان امداد میکند، اینها را در مسیر صلاحشان امداد نخواهد کرد؟ و مگر همۀ آن نقشهها و نقشهکشیدنها قرار نیست ابتلای رشددهندۀ اینها بشود و صراط بلعندۀ آنها به سوی جحیم؟ و مگر صاحب آنها و اینها به همۀ ریز آنچه میکنند احاطۀ مطلق ندارد؟! اگر جواب همۀ این سوالات بله است چرا آنها در خلوت خود احساس امنیت میکنند؟ چرا پستوهای جلساتشان را خالی میپندازند؟ چرا نقشههای ترکتازانه میکشند و پروا نمیکنند؟ اینها چه؟ اینها چرا غصۀ بیخود میخورند؟ مگر صاحب، عالِم نیست؟ حکیم نیست؟ منتقم نیست؟ محیط نیست؟ و مگر یاری بردههای مؤمن را بر خود فرض نکرده است؟ چرا به جای حرص و جوش خوردن نمیروند سراغ صاحب تا اخبارِ به خیال آنها سرّی را به راحتی بگیرند و برایش برنامه بریزند و از صاحب امداد بخواهند بر آن؟حقیقت این است که نقشههای آنان، کلام پلیدشان، حس امنیتشان، چاپلوسی ظاهریشان، همه و همه از بیایمانیشان است. ناشی از بیروندیدن خود از دایرۀ عبد و رب است. ناشی از برده ندانستن خود و صاحبندانستن خداست. یک کلام ناشی از بیاعتقادی به لاالهالاالله است… برای اینها هم همینطور! غصهخوردنشان، نگرانیهایشان، دلخوریشان و جنبوجوشهای متحیرانۀشان همه و همه ناشی از ضعف ایمان است. ناشی از ضعف عقیدۀ به لاالهالاالله. ناشی از همهچیزتمام ندانستن ربّ است! و خدای نکرده ناشی از فاعلدیدن و مؤثردیدن خود است…راستش را بخواهید بیشتر باید به رابطۀ عمیق و دیریاب عبد و رب بیاندیشیم…