بسم الله الرحمن الرحیم

نساء ۱۹
… وَ عَاشِرُوهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ ۚ فَإِنْ کَرِهْتُمُوهُنَّ فَعَسَىٰ أَنْ تَکْرَهُوا شَیْئًا وَیَجْعَلَ اللَّهُ فِیهِ خَیْرًا کَثِیرًا
و با آنان، شایسته رفتار کنید! و اگر از آنها، کراهت داشتید، چه بسا چیزی خوشایند شما نباشد، و خداوند خیر فراوانی در آن قرار می‌دهد!
————–
یک پیام از آیه:
تا کوچک‌ترین کراهت و ناخوشایندی‌ای در هر چیزی دیدیم، سریع گمان شر بودنش را بردیم… چه در زندگی با همسرمان، پدرمان، مادرمان، برادرمان و یا خواهرمان و چه در ارتباط با همسایه و که و که و چه… حتی گاهی در کارمان انتظار کمال رضایت را هم داشتیم! اسمش را هم گذاشتیم رضایت شغلی! در ارتباط با هرچیزی، پیش از آنکه بگردیم دنبال تکالیف و حکمت‌های الهی، گشتیم دنبال خوشایند دلمان… یا حداقل گشتیم دنبال آنچه که بدمان نیاید! همانجا اگر بهتر احوال خود را می‌شکافتیم، می‌دیدیم که دنبال تکلیف نبودیم… تا همسرمان کمی غرولند کرد، تا پدرمان کمی کلامش را تند کرد، تا مادرمان کمی نگاهش را خیره کرد، تا برادر و خواهرمان خلاف نظرمان حرفی زد، تا شغلمان خلاف میل‌مان کاری را پیش آورد، شروع کردیم به ساز ناکوک زدن. چه بسا که بارها به ترک کار، همسر و… هم فکر کردیم! اما… اما غافل بودیم از یک چیز… از یک قاعده… از یک اصل… غافل بودیم از اینکه خدا بسیاری از خیرات ما را در کاغذ کادوهای ناخوشایندِ برای ما می‌پیچد! حواسمان نبود که محبوب جز خیر ما را نمی‌خواهد… یادمان نبود که وقتی کراهت ظاهریِ هدیۀ محبوب را تحمل کنیم، درونش خیر را خواهیم یافت… نه از این خیرهای کوچک… نه… خیر کثیر… خیری که جمع و جور کردن اطراف و ابعادش به این راحتی‌ها نیست… خیری که می‌ریزد از زمین و زمان… خدا گاهی همچون سیدهاشم حداد، تعالی و رشد عجیب و غریب روحی‌ات را در تحمل مادر زنی بداخلاق و بددهن می‌پیچد! آنقدر رشدت می‌دهد که با پرواز روحت همۀ شهر را در لحظه‌ای می‌بینی… گاهی همچون مرحوم کاشف الغطا شکست هوای نفس‌‌ات را در همسری با زنی که دست بزن دارد(!) می‌پیچد… گاهی هم مانند رهبر انقلاب، مقتداییِ جهان اسلام را در امر پدر به ترک درس و بحثِ مرکز فقاهت جهان اسلام، قم، می‌پیچد… چیزی که شاید اول کار گمان می‌کردی همۀ آرزوهای علمی و معرفتی‌ات را به باد می‌دهد! اما… می‌روی و می‌شوی… چنان می‌شوی که همۀ امت چشمشان به تو دوخته شود. و تو می‌خواستی در قم چه بشوی که در خدمت پدر نشدی؟
قصه این است… خیلی وقت‌ها خیر کثیر را در کاغذ کادویِ آنچه کراهتش را داری می‌پیچند… تا برسی به «فیه خیراً کثیرا»