بسم الله الرحمن الرحیم

زمانه در ظلمت بود و بیهودگی بازار مردان. نور در تنگنا بود و امیر شهر، یزید. دیوارها بلند و درها بسته. رزق بی‌برکت مانده بود و سفره‌ها تنها به وسعت دست‌ها گسترده می‌شد. خواب خیال رایج بود و شب می‌رفت که بیکران باشد… نور ناگهان از کرانه‌ای تابیدن گرفت… شهر آراسته می‌شود به عشق حضور و پرچم‌ها سلام را فریاد می‌زند. این بار رزق، وسعت سفره‌ها است. آسودگیِ میزبان به آرامش میهمان است و خواب نه رواج خیال. این مردم این‌ بار قلب‌هایشان را در حرارت این تلاش آبدیده می‌کنند. هر قدم در این راه آغازی است. حالا میزبانان حسین چشم دنیا را به سمت عشق چرخانده‌اند. تاریخ تمام غمش را در مهربانی این میزبانان می‌تکاند. غربت دیگر تکرار نمی‌شود.

مستند میزبان به کارگردانی مسعود دهنوی