بسم اللّه الرحمن الرحیم

متن زیر حاصل سخنرانی استاد گرانقدر دکتر مجید شاه‌حسینی در جشنواره عمار سال ۹۸ است.

صداوسیما آنچه هست؛ آنچه باید باشد

عرض سلام دارم و عروج آسمانی سردار دل‌ها، حاج قاسم سلیمانی را تسلیت می‌گویم.

از الطاف ذات ربوبی این است که معادل هر مصیبتی صبری مطابق آن عطا می‌کند؛ «ینزل الصبر علی قدر المصیبه». ما این را بارها در مصائب دیده‌ایم. مصیبت شهادت سردار سلیمانی هر چقدر برای ما تلخ است، برای آن بزرگوار شیرین است و رحمت. تنها راضی‌بودن به رضای او و خالق او قدری ما را آرام می‌کند و البته این چیزی از مسئولیت ما در این ماجرا نمی‌کاهد. فقط یک سردار از سرداران پاک نظام جمهوری اسلامی ایران می‌تواند چنین شأنی را برای نظام جمهوری اسلامی ایران ایجاد کند. سرداری که فقط به صفت نظامی‌بودن مفتخر نبود و توانایی‌های فرهنگی، رسانه‌ای و هنری داشت. حال باید دید آیا نظام جمهوری اسلامی ایران از وجود سرداران فرهنگی – رسانه‌ای نیز بهره برده است؟ و ضرورت حضور آن‌ها تا چه حد است؟ برای مخاطبان جشنوارۀ عمار این نکته باید مهم و پررنگ‌تر باشد.

تاریخچۀ رسانۀ ملی

این نشست به موضوع «صداوسیما؛ آنچه هست و آنچه باید باشد» اختصاص دارد. رسانۀ ملی در چهل سالِ پس از پیروزی انقلاب اسلامی، دوران پرفراز و فرودی را تجربه کرده است. رسانۀ ملی پیش از وقوع انقلاب اسلامی ایران، ساختاری شتاب‌زده و التقاطی داشت. از سال‌های پایانی دهۀ ۳۰، یعنی هنگامی که در ساختمان فعلی شبکۀ دو در خیابان الوند، اولین فعالیت تلویزیون ملی را کلید زدند، فرقۀ مضل بهائیت در این رسانه پیش‌قدم شد. تلویزیون در ایران ابتدا شکل خصوصی داشت و سپس حکومت پهلوی با دخالت در فعالیت این رسانه، به آن جنبۀ عمومی بیشتری داد و آن را به رادیو تلویزیون ملی تبدیل کرد.

عقبۀ تکنسین‌سالار رسانۀ ملی

تا زمان تحقق انقلاب اسلامی، همه چیز شتاب‌زده و دستپاچه جلو می‌رفت و ساختار رسانۀ ملی تکنسین‌محور بود؛ یعنی تکنسین‌ها تصمیم می‌گرفتند که فعالیت رسانه چه سمت و سویی داشته باشد. پیش از انقلاب اسلامی، قسمت عمده‌ای از محتوای رسانه را برنامه‌های غربی تأمین می‌کردند. از جمله فیلم‌های سینمایی، شوها و سریال‌هایی که بسیاری از آن‌ها کارهای روز غرب بود. کارهای فنی نیز بر عهدۀ تکنسین‌های نوپا و فارغ‌التحصیلان مدرسۀ عالی تلویزیون قرار داشت. به عبارت دیگر خواسته یا ناخواسته تکنسین‌سالاری زخم کهنۀ رادیو تلویزیون ما بوده است. حتی رئیس وقت رادیو تلویزیون ملی، یعنی رضا قطبی هم صدابردار بود. از قطبی گرفته تا کسانی که در مدرسۀ عالی تلویزیون تدریس می‌کردند، همه تکنسین و ابزار پیش‌برد اهدافی بودند که اتاق فکرش در اروپا یا آمریکا قرار داشت.

تلویزیون فرانسه‌زده

موجی که فرح در عرصۀ فرهنگ و هنر ایجاد کرد، بیشتر فرانکوفیل بود؛ یعنی به فرانسه گرایش داشت. تلویزیون هم این‌چنین بود؛ تا جایی که گرایش فرانکوفیلی بر ابزار رادیو تلویزیون هم مؤثر افتاد. دست‌اندرکاران تلویزیون آنقدر فرانسه‌زده بودند که به جای انتخاب «PAL» یا «NTSC» به عنوان سیستم فناوری روز تلویزیون، یکی از شاذترین و عجیب‌وغریب‌ترین سیستم‌های تلویزیونی، یعنی «SECAME» فرانسه را انتخاب کردند. در این دوره، تکنسین‌های تلویزیون، با بریز و بپاش و خاصه‌خرجی‌های عجیب، برنامۀ اتاق فکرهای بیرون از کشور را در ایران اجرا می‌کردند.

انقلاب و راه یافتنِ تلویزیون به خانه‌ها

پس از وقوع انقلاب اسلامی، میراث تلویزیون ملی به ما رسید. انقلاب بسیاری از مفاهیم را تطهیر کرد و به میان مردم آورد؛ این تطهیر شامل حال تلویزیون هم شد. پیش از انقلاب بسیاری از متدینین در منزل تلویزیون نداشتند. حتی آن‌هایی‌که از جهت معیشت و مؤونۀ زندگی، دستشان به دهانشان می‌رسید و می‌توانستند این ابزار را برای سرگرمی خانواده فراهم کنند، با تلویزیون تضاد فرهنگی و اعتقادی داشتند و آن را به منزل راه نمی‌دادند. با وقوع انقلاب اسلامی ایران و به برکت آن، تلویزیون همانند عضوی جدید به خانواده‌ها افزوده شد.

رسانۀ نو پا

در روزهای ابتدای انقلاب، حتی اقامۀ نماز در سازمان صدا و سیما فعل غریبی بود. محلی برای اقامۀ نماز در سازمان نبود؛ اگر هم کسانی به نماز جماعت می‌ایستادند، گویی کار عجیبی کرده بودند. وقتی به همت شهید بزرگوار آوینی نخستین نماز جماعت‌های سازمان در زمین چمن مقابل ساختمان ۱۳ طبقه اقامه می‌شد، کسانی می‌ایستادند و هاج و واج نگاه می‌کردند که این‌ها چه می‌کنند؟ کسانی هم از باب کارشکنی سعی می‌کردند آن مراسم را به هم بریزند و با اقامۀ نماز مشکل داشتند.

روزهای اول تلویزیون، همنوا با انقلاب

در روزهای اول پس از پیروزی انقلاب، تلویزیون با آن همنوایی می‌کرد. برنامۀ مه‌شکن شبکۀ خبر که در سایت شبکۀ مستند هم موجود است، اطلاعات مفیدی از نخستین روزهای پیروزی انقلاب، وضعیت صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران، لحظۀ اعلامِ خبرِ پیروزی انقلاب، اولین مجریان، اولین برنامه‌ها و اولین اخبار ارائه می‌دهد. همۀ رسانه‌هایی که از دوران طاغوت به بعد از انقلاب آمدند، به‌شدت جانب احتیاط را رعایت می‌کردند؛ چون نگاه انقلابی و مطالبه‌گر مردم را به‌درستی می‌شناختند و به هر دلیل، خواسته یا ناخواسته با نظام همراه بودند.

مدیریت تلویزیون در آغاز انقلاب

در روزهای آغازین انقلاب، مدیریت تلویزیون با عدۀ زیاد کارمندان پیش از انقلاب، کار ساده‌ای نبوده است. در آن زمان افراد مختلفی در رسانه مشغول بودند؛ از انقلابیون نهان‌روش، تا بهائیان؛ از کمونیست‌ها و چپ‌ها، تا کارمندانِ بدون موضع. ساختاری کاملاً التقاطی و پست‌مدرن به اسم رادیو تلویزیون ملی به صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران تبدیل شده بود و بدون اینکه فرصتی برای تعریف زیرساخت‌های محتوایی آن فراهم باشد، همنوایی با انقلاب را شروع کرده بود. البته در شتابزدگی‌های روزهای نخستین انقلاب توقع بالایی نمی‌رفت و اتاق فکری هم نبود که بتواند این معنا را به‌درستی مدیریت کند. اما اکنون در ۴۰ سالگی انقلاب و در آغاز گام دوم جا دارد این مسئلۀ کلیدی را مطرح کنیم: «صداوسیما؛ آنچه هست و آنچه باید باشد.»

اولین مدیران البته کیفی‌ترین نیروهای کشور درگیر دفاع مقدس شدند و مهم‌ترین مسئله برای مغزهای متفکر کشور، دفاع مقدس بود. امروز هم از مراسم تشییع یکی از همان مغزهای متفکر بازگشته‌ایم (شهید سلیمانی). ما از منظر فرهنگی مغزهای متفکری مانند شهید بروجردی داشتیم که در دفاع مقدس مشغول شدند و به شهادت رسیدند. بنابراین انقلاب اسلامی، امکان سرمایه‌گذاریِ بهترین نیروهایش را در رسانۀ ملی نداشت. بین کسانی هم که مانده بودند، بر سر مدیریت رسانه اختلافاتی پیش آمد. گروهی به قهر رفتند. گروهی به‌جبر ماندند. رسانه در حالتی از انفعالِ نسبت به شرایط پیش روی انقلاب، انقلاب را همراهی می‌کرد. اما با وجود همۀ این‌ها، مزایا و نقاط ضعف خودش را داشت.

مزیت‌های صدا و سیمای ملی

انحصار، مهم‌ترین مزیت رسانۀ ملی

برای رصد منصفانۀ رسانۀ ملی، باید به فرصت‌ها، تهدیدها، دستاوردها، مزایا و کاستی‌های آن توأمان اشاره کنیم. یکی از آن مزایا این بود که سیمای جمهوری اسلامی ایران و صدای جمهوری اسلامی ایران رسانه‌های انحصاری نظام در سال‌های اول انقلاب بودند. اما چرا مزیت؟ و مگر انحصار خوب است؟ بله، خوب است؛ در شرایطی عالی است.

در روزهای آغازین انقلاب و در فضای آنومیک و تعریف‌نشدۀ آن زمان شرایط به شکلی بود که بی‌نظمی عجیب و غریبی در اجتماع وجود داشت. در سال‌های ابتدای انقلاب موجی از اقبال به تشکیل و فعالیت گروهک‌ها به راه افتاده بود. روزگاری بود که بعضی از گروه‌های چپ، فقط با ۵ عضو، نشریۀ دانشجویی منتشر می‌کردند و همیشه یک نفرشان مقابل نرده‌های دانشگاه تهران به پرسش و پاسخ و بحث‌های ایدئولوژیک تن می‌داد. اگر در آن وضعیت هرکدام از آن گروه‌ها یک رسانۀ صوتی و تصویریِ جامع در اختیار داشت، کشور با پدیدۀ تکثر رسانه‌های تصویری و صوتی مواجه می‌شد و آنارشی معرفتی و رسانه‌ای فضای جامعه را پر می‌کرد.

هر انقلابی یک صدای واحد، یک نگاه واحد و یک شعار واحد لازم دارد. بنابراین در سال‌های اول انقلاب، در نبود رسانۀ جایگزین، انحصار خیلی به کمک آمد؛ انحصاری که از جهت فناوری هم قابلیت تحقق داشت و فناوری دیگری نبود که بخواهد با رسانه مقابله کند. این انحصار موجب شد انقلاب با تکیه بر تنها رسانه‌اش بتواند از پیچ و خم‌های زیادی عبور کند. اکنون در شرایطی به سر می‌بریم که مدام از چندرسانه‌ای و چندصدایی صحبت می‌شود؛ وضعیتی که همه فرصت صحبت‌کردن و رسانه‌بودن را داشته باشند. شاید رویکردهای ژورنالیستی موجب شود بگوییم کجای انحصار خوب است؟ پاسخ این است که در زمانی که تمام رسانه‌های خارج از ایران علیه انقلاب بودند، اگر قرار بود تعدادی از ظرفیت‌های درونی هم ضد منافع مردم و انقلاب عمل کنند، اتفاقات عجیب و غریبی در دفاع مقدس می‌افتاد؛ پس این تک صدایی بسیار کمک‌کننده بود. به طور مثال اتفاقات دوران دفاع مقدس، در رسانه منعکس می‌شد و نقش صداوسیما در آن دوران انکارنشدنی است. برنامه‌های رسانه تعیین می‌کرد که نسبت مردم با عملیاتی که نتیجه‌اش فتح یا عدم‌الفتح بوده چه باشد و مردم چه احساسی داشته باشند. همچنین کمک می‌کرد که خانوادۀ شهدای آن عملیات در قبال عملیات موضعی از سر مقاومت بگیرند. به این ترتیب، رسانه در پایداری هشت سالۀ کشور ما نقش مهمی ایفا کرد. البته، نه به این معنا که هرچه کرد عالی و در بهترین شرایط بود. علی‌ای‌حال این نقش مهم را نمی‌توان نادیده گرفت.

خصوصی سازی رسانۀ ملی؛ یک اشتباه بسیار بزرگ و استراتژیک

صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران مزیت دیگری دارد که امروز خیلی‌ها نمی‌پسندند و اتفاقاً عکس آن را تبلیغ می‌کنند. مزیتی که حداقل از منظر آکادمیک شایان بررسی است و آن عدم تعلق به بخش خصوصی است. روزگاری است که همه می‌خواهند بگویند اگر امور را به دست بخش خصوصی بسپاریم درست می‌شود. و معتقدند که در نبود فضا برای بخش خصوصی در رسانۀ ملی، فساد ایجاد می‌شود. اما مشکل رسانۀ ملی این نیست که آن را به دست بخش خصوصی نسپرده‌ایم که اگر سپرده بودیم، امروز به چیزی شبیه به سینمای ما تبدیل شده بود. برخی امور از جمله اقتصاد، اگر به‌درستی خصوصی‌سازی شود و با رانت و سفارش و وام همراه نباشد، ان‌شاءاللّه به سمت سلامت و ثبات پیش می‌رود. اما با خصوصی‌سازی رسانه‌ای در ابعاد صدا و سیما، هرگز اتفاق خوبی نمی‌افتد و بنده، بی‌آنکه سمتی در این سازمان داشته باشم، صرفاً از منظر آکادمیک، مخالف جدی آن هستم. خصوصی‌سازی رسانۀ ملی هر کشوری یک اشتباه بسیار بزرگ و استراتژیک است. در دوره‌ای برخی از مدیران رسانه خودسرانه یا بر مبنای میل شخصی سعی کردند تجربۀ خصوصی‌سازی را به صورت فردی، شخصی و غیرقانونی جلو ببرند؛ لذا بیرون از سازمان، شرکت‌های خصولتی تأسیس شد که هم به اسم صداوسیما بود، هم در اختیار افراد دیگری قرار داشت. بعضی از مدیران در برخی از ادوار منافعی در این شرکت‌ها پیدا کردند. تجربۀ مدیریت رسانه نشان داد که خصوصی‌سازیِ رسانۀ ملی می‌تواند آسیب‌های جدی در پی داشته باشد. همچنین نشان داد مدیران واقعیِ رسانۀ ملی فقط افرادی هستند که منافع یک انقلاب را دنبال کنند، به دنبال منافع ملی و اهداف استراتژیک نظام باشند و مقاصد شخصی اعم از اقتصادی، حزبی، جناحی یا سیاسی نداشته باشند. اینکه رسانۀ ملی در دام خصوصی‌سازی‌های صوری و ضعیف قرار نگرفته است و هنوز می‌توانیم آن را رسانۀ ملی بدانیم، یک ظرفیت است. اگر رسانه هم در واگذاری‌ها و برون‌سپاری‌ها به حراج گذاشته شده بود، امروز ما چیزی نداشتیم و با تکثری از کانال‌هایی روبه‌رو بودیم که هر کدام ساز خود را می‌زد و بیش از هرکس پول می‌توانست آن‌ها را کنترل کند و به آن‌ها خط و ربط بدهد؛ پولی که بخشی از آن حتماً از بیرون مرزهای ایران تأمین می‌شد. لاجرم دیگر رسانۀ کنترل‌پذیری نبود و حرف بیگانه را به اسم رسانۀ ملی بیان می‌کرد؛ اتفاقی که در سینما در حال وقوع است. از مزایای رسانۀ ملی این است که هنوز به بخش خصوصی سپرده نشده یعنی هنوز موظف است، ولو بر اساس آیین‌نامه، به چیزهایی احترام بگذارد، مفاهیمی را ببیند و مقیداتی داشته باشد.

معرفی کارکردی جدید از رسانه توسط جمهوری اسلامی ایران

یکی از مزایایی که در این مدت پدید آمد، تجربۀ ۴۰ سالۀ مدیران رسانه است. تجربۀ گروه‌های معارف، برنامه‌های ماه‌های مبارک رمضان، سحرها، نمازهای عید فطر، محرم، عاشورا و اربعین نشان داد که رسانه می‌تواند حتی در دین و اعتقاد مردم نقش جدی ایفا کند. ایران سرفصل معارف و دین را در رسانه گشود. تجربۀ منحصر به فرد جمهوری اسلامی ایران و رویکرد دینی رسانۀ ملی، در اصلِ این عنوان و نه میزان توفیق صدا و سیما در این امر، موجب شد دیگران هم به کارکرد دینی رسانه فکر کنند. در گذشته کانال‌های مذهبی در کشورهای دیگر به این صورت نبودند که فقط برنامۀ مذهبی پخش کنند یا در خدمت دین، اعتقاد و اخلاق باشند، در حالی که هم اکنون تعداد آن‌ها بسیار زیاد شده است. البته، این سخن هم به این معنا نیست که با تعاریف و تبلیغات آن کانال‌ها موافقیم. به هر حال، این کارکرد جدید که در رسانه می‌توان مطالبه و تبلیغ درستی از دین کرد و معارف مخاطب را ارتقاء داد، کارکردی بود که رسانۀ ما به دنیا آموخت اما از آن صحبتی نمی‌شود.

برنامه‌های حماسه‌محور و انقلابی از دیگر تولیدات رسانۀ ملی بود که به جهان معرفی شد. این جنس برنامه‌ها پیش از این تولید نمی‌شد یا خیلی قلیل بود. قبل از وقوع انقلاب اسلامی ایران، رویکرد بیشتر انقلاب‌ها ایدئولوژیک بود و ایدئولوژی سازوکار خودش را داشت. انقلاب ما، اولین انقلاب دینی قرون اخیر و رسانۀ جمهوری اسلامی اولین رسانۀ منتشرکنندۀ پیام دینی-انقلابی بود.

انجام وظیفۀ رسانه در مواقع حساس

رسانه در مقاطع و برهه‌های حساس در راستای اهداف نظام جمهوری اسلامی ایران مدیریت استراتژیک کرد. در دورۀ دفاع مقدس و ارتحال امام راحل هیچ چیز جز رسانۀ ملی نمی‌توانست موج احساسات مردم را مدیریت کند و تغییر و تحولات بعدی را به‌درستی شرح دهد. رسانه باید جایگاه مقام معظم رهبری را، که رئیس جمهور وقت بودند و به اذن الهی در جایگاه رهبری تعریف شدند، تبیین می‌کرد و شأن و مقام و منزلت ایشان را برای جامعه توضیح می‌داد. به این ترتیب، رسانه که در مواقع اورژانسی نمرۀ قبولی می‌گیرد، در آن زمان انجام وظیفه کرد. در مواقعی همچون تشییع شهید سردار سلیمانی هم رسانه به صورت اورژانسی بسیج شده و یک اتفاق عظیم اعتقادی، ملی و حماسی را در شهرهای مختلف پوشش داده است. اگر حضور رسانۀ ملی نباشد، دیگران هیچ اهتمامی برای پوشش‌دادن حماسۀ شکل‌گرفته در کشور نخواهند داشت. فقط یک رسانۀ ملی می‌تواند پوشش خبری این‌چنینی را ایجاد کند و لاغیر. بنابراین، رسانه در برهه‌های حساس معمولاً کارهای درستی انجام داده و در برخی فتنه‌ها و آسیب‌های اجتماعی، حضور به‌قاعده‌ای داشته که این مهم است.

 

مطالعه بخش دوم>>>